صنایع خلاق چیست؟ و شامل چه تقسیم بندیهایی می شود؟
با این حال، رشد و توسعه صنایع خلاق مستلزم وجود سرمایه، مهارتهای کارآفرینی، زیرساختهای لازم و همچنین قوانین مالکیت فکری مخصوصا حق کپیرایت است. شاید یکی از جالبترین طبقهبندیهای ارائه شده، چارچوبی باشد که توسط سازمان حقوق مالکیت معنوی (WIPO)، تنظیم شده است، که مبتنی بر کپیرایت است و صنایع خلاق را در سه دسته طبقهبندی میکند: صنایع محوری، همبسته و صنایعی که وابستگی نسبی به حقوق مالکیت دارند. این چارچوب شامل همه صنایعی میشود که با خلاقیت و فعالیت تولیدی، توزیع و مصرف کارهای مبتنی بر کپیرایت سروکار دارند. ازاینرو تمرکز این چارچوب بر مالکیت معنوی به عنوان مظهر خلاقیتی است که در ساخت کالاها و یا خدمات مشمول کپیرایت تجلی میکند. این مدل همچنین بیانکننده این موضوع است که بین صنایعی که عملا مالکیت معنوی ایجاد میکنند و آنهایی که برای انتقال کالاها و خدمات فرهنگی به مصرفکننده ضروریاند، تفاوت وجود دارد (اندیشکده صنعت و فناوری, ۱۳۸۷). در رویکرد آنکتاد به صنایع خلاق، که «خلاقیت» را بهعنوان فصل الخطاب در نظر میگیرد، هر نوع فعالیتی که دارای یک مولفه هنری قوی باشد تا «هر نوع فعالیت اقتصادی که فرآوردههای سمبلیک تولید میکند و وابستگی شدیدی به مقولهی مالکیت معنوی دارد و برای یک بازار تا حد امکان بزرگ انجام میشود» در گسترهی صنایع خلاق جای میگیرند (آنکتاد، ۲۰۰۸). آنکتاد بین فعالیتهای بالادستی (فعالیتهای فرهنگی سنتی مانند هنرهای نمایشی یا هنرهای تجسمی)، و فعالیتهای پاییندستی (بسیار نزدیک به بازار، مانند تبلیغات، نشر یا فعالیتهای مرتبط با رسانهها) تفاوت قائل میشود و بر این باور است که فعالیتهای پاییندستی، ارزش تجاریشان را از هزینههای پایین بازتولید و انتقال آسان این هزینهها به سایر حوزههای اقتصادی به دست میآورند، بهعنوان مثال، درحالیکه فعالیتی مانند تئاتر مجبور است هزینههایش را از خودش تامین کند، تبلیغات و یا رسانهها میتوانند هزینههایشان را از سایر حوزههای اقتصادی بگیرند، از این دیدگاه، صنایع فرهنگی زیرمجموعهای از صنایع خلاق به شمار میآیند. صنایع خلاق فعل و انفعالات بخشهای فرعی مختلف خود را نیز دربر میگیرد و با این حساب، گسترهی وسیعی دارد گسترهی این بخشها با فعالیتهایی که ریشه در دانش سنتی و میراث فرهنگی دارند (مانند هنرها، صنایع دستی و فستیوالهای فرهنگی) شروع میشود و به فعالیتهای فناوری محورتر و خدمات محورتر (مانند فعالیتهای سمعی و بصری و رسانههای جدید) پایان مییابد. آنچه این طبقهبندی را ارزشمند میکند این است که اغلب کشورها و نهادها دارای صنایعی هستند که با عنوان «صنایع خلاق» شناخته میشوند، اما تنها چندتایی از آنها همت کرده، و این صنایع را به حوزهها، گروهها و بخشهای فرعی طبقهبندی نمودهاند؛ درحالیکه این شاخهبندی فهم تعاملهای عرضی بین شاخههای گوناگون صنایع خلاق و همچنین درک «تصویر بزرگ» آنها را آسان خواهد کرد.
متن کامل نوشته در سایت شتابدهنده هاوش
نظرات