ساخت استارتاپی با ارزش چند صد میلیارد تومان
یک استارتاپ فعال در کشور که مدیران آن میگویند بعد از گذشت چند سال هیچ سودی نداشته است، چند صد میلیارد تومان ارزش گذاری میشود و به دنبال آن چند ده میلیارد تومان نیز سرمایه جذب میکند. اما واقعا این اعداد و ارقام چه پشتوانهای دارند؟ و بازی اعداد در اکوسیستم ایران چطور شروع شد؟
به گزارش اکوسیستم، سال ۱۳۹۴ هیئتی از کره جنوبی به کشورمان آمده بود تا فرصتهای سرمایه گذاری را بررسی کند. در کنار جلساتی که این هیئت با مدیران دولتی و بخش خصوصی داشت، ملاقاتهایی را نیز با صاحبان چند استارتاپ ترتیب داده بود.
در حقیقت، هیئت کرهای پس از مطالعه چکیدهای از طرح کسب وکار استارتاپها برای مذاکره ابراز تمایل کرده بود. در یکی از این جلسات که به خوبی پیش میرفت، رئیس هیئت کرهای از مالک استارتاپ ایران در مورد ارزش کسب و کارش پرسید و زمانی که پاسخ برای او ترجمه شد با تعجب کامل گفت که این اعداد را از کجا به دست آوردهاید؟
در نتیجه مالک استارتاپ فرصت مذاکره بیشتر را از دست داد و بعدها به یک چهارم قیمتی که آن روز مطرح کرده بود، توانست یک سرمایه گذار وطنی را مجاب کند. سرانجام، محاسبات غلط مدیریتی و تصورات غیرواقعی او از بازار هدف، سبب شد ایده و سرمایهاش از بین برود.
ارزشگذاری یا ارزشگساری؟!
ارزش گذاری داراییها (asset valuation) شاخه مهمی از دانش مدیریت مالی است. در اقتصاد مدرن به علت توسعه تجارت از منظر بعد جغرافیا، حجم تجارت و افزایش تعداد معاملات و سرمایه گذاریها، تقاضا برای ارزش گذاری مالی نیز افزایش پیدا کرده است. ارزش گذاری واقعی میتواند خیال خریدار و فروشند یا سرمایه گذار و سرمایه پذیر از بابت سلامت معامله و توجیهپذیری (feasibility) آن آسوده کند.
روشهای متعددی برای ارزش گذاری مطرح شده است و به علت ماهیت پویای اقتصاد و نوآوری در ابزارهای مالی، این روشها دائما در حال توسعه هستند. بطور مثال با افزایش سهم داراییهای نامشهود شامل برند، دانش انباشته شده، روشهای تولید محصول، سند ثبت اختراع و… از کل دارایی شرکتها، علم ارزش گذاری به مراحل جدیدی وارد شده است و در پی آن نیز روشهایی برای برآورد میزان ارزش این نوع از داراییها شکل گرفته است.
پرواضح است که در استارتاپها مخصوصا استارتاپهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات به علت بیشتر بودن بخش نامشهود داراییها، پتانسیل آن وجود دارد که ارزش گذاری از مسیر معقول و علمی خود خارج شود و در دام گمانه زنیها و اعداد بی اساس گرفتار میشوند.
بزرگان اکوسیستم استارتاپی از معضل عددپرانیها به خوبی آگاهی دارند در موقعیتهای مختلف با آن روبرو شدهاند؛ نشانههای این معضل گاهی در ابتدای مسیر و صرف داشتن یک ایده خام ظهور میکند و گاهی زمانی که ایده پیاده سازی شده است بروز مییابد.
حوزه استارتاپ در کشورمان جوان و آینده دار است. اوایل زمانی که حرف از سرمایه گذاری در این حوزه میشد، اهالی و پیشروهای فضای استارتاپی خوشحال میشدند، ولی این روزها آشفته بازاری از اعداد و ارقام به راه افتاده است که باعث نگرانی دست اندرکاران این حوزه نسبت به آینده شده است.
ظاهرا این روزها بیشتر ارزش گساری انجام میشود تا ارزش گذاری؛ لغت گساردن در لغتنامه دهخدا علاوه بر گذاشتن و نهادن، خوردن مسکرات و سرخوشی ناشی از آن نیز معنی شده است. حقیقت کنایه آمیز این است که در کنار معنای فوق، این واژه به معنی محو و نابود کردن نیز معنی میشود.
ارزشگساری یا پراندن اعداد غیرطبیعی به عنوان ارزش کسب وکار یا ایده و سرخوشی ناشی از این عدد پرانی اگرچه در کوتاه مدت برای عده معدودی منفعت دارد، ولی در بلند مدت برای عده بیشتری باعث نابودی فضا خواهد شد.
معضلی به نام عدد سازی
عامل دیگری که قاعدتا باید مانع از این مشکل شود، اما باعث تشدید آن شده است؛ ساز و کار مشاورهها و ارزیابیهای مالی است. اگرچه کارشناسان مالی باید با حفظ استقلال رای حرفهای خود را اعلام کنند، ولی تعداد معدودی از شاغلین این عرصه به جای ارزیابی و محاسبات فنی به عددسازی روی آوردهاند. به عبارت سادهتر، ارزیابیهای آنان در نهایت به همان عددی میرسد که صاحب یک کسب و کار تمایل دارد.
در حال حاضر جامعه استارتاپی با چالشها و مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند، بنابراین درست نیست با پرکردن این فضا از اعداد و ارقام غیرواقعی بیش از این بر ریسک و ابهام این بخش اضافه کنیم. با جایگزین شدن ارزش گذاری با ارزش گساری، دیر یا زود اعتماد سرمایه گذاران به اعداد و ارقام از بین خواهد رفت.
اکوسیستم استارتاپی ایران جوانان با استعداد، خوش ذوق و نخبهای دارد که به دنبال ساختن ایدههای خود هستند. با وجود اینکه حجم سرمایه گذاریها و تراکنشهای پولی در حوزه استارتاپی نسبت به صنایع پر قدرت کشور مانند نفت، معدن، بازرگانی و… هنوز کوچک است؛ ولی امروزه تراکمی از باکیفیتترین نیروهای انسانی در این بخش مشغول فعالیت هستند.
استارتاپهای خوبی که در کشورمان فعالیت دارند، توانستهاند زندگی ما را سادهتر و لذتبخشتر کنند؛ بسیاری از آنها با روندی سالم توسعه یافتند، سرمایه جذب کردند و از مهاجرت نخبگان جلوگیری نمودهاند.
عددسازی اگرچه شاید به نفع ذینفعان است و باعث میشود به خواب لذت بخشی فرو برویم، اما دیر نیست که از این خواب برخیزیم و مجبور به رویارویی با واقعیتهای تلخی که ساختهایم، شویم.
نظرات