محتوا چاه نفت است

محتوا چاه نفت است

به‌زعم خسروی، در ایران از بازار بزرگ محتوا غفلت شده است؛ بازاری که تنها در حوزه آی‌سی‌تی، بیش از ۵هزار میلیارد تومان اندازه دارد، اما سرمایه‌گذاری جدی در این حوزه انجام نشده است. هم‌بنیانگذار ویکست می‌گوید همانطور که روی پتروشیمی، نانو، فولاد و… سرمایه‌گذاری ملی انجام می‌شود، در حوزه محتوا هم باید همین اتفاق بیفتد. برای راه‌اندازی این مجموعه بیش از ۱میلیون دلار هزینه شده است، استودیو حرفه‌ای با تجهیزات مدرن ساخته‌اند که حتی دو برنامه صداوسیما هم در این استودیوها ساخته و پخش می‌شود. الان ۴ استارتاپ محتوایی در این مجموعه حضور دارند که حتی در ماه نخست فعالیت‌شان به درآمدزایی رسیده‌اند و یکی از آنها قراردادی ۵۰۰میلیون تومانی بسته است. بنابراین درآمدزایی بالا و در مدت زمان اندک، در حوزه محتوا امکان‌پذیر است. خسروی می‌گوید در چه حوزه‌ای می‌توان استارتاپ راه‌اندازی کرد که بعد از یک ماه به درآمدزایی اینچنینی برسد جز در حوزه محتوا؟ این فعال استارتاپی معتقد است که تنها در حوزه جلوه‌های ویژه ویدئویی می‌توان بیش از یک‌و‌نیم میلیون شغل در ایران ایجاد کرد. وقتی وارد اکوسیستم استارتاپی شدیم، متوجه شدیم که خلا محتوایی در این حوزه و در ارتباط با استارتاپ‌ها هم به شکل جدی به چشم می‌خورد. البته بعضا توجیهی هم برای این کار خود دارند، اما این کار بیشتر براساس یک رقابت انجام می‌شد و نه براساس نیاز آن استارتاپ به حضور روی بیلبورد. وقتی وارد این حوزه شدیم، متوجه شدیم که نگاه صنعتی و تخصصی نسبت به محتوا وجود ندارد. برای حضور در این نوع از تبلیغ هم استارتاپ‌ باید با آژانس‌های تبلیغاتی سنتی همکاری کند. مثلا دراپ باکس که از معروف‌ترین ام‌وی‌پی‌های جهان است، در مرحله ام‌وی‌پی، یک فیلم ویدئویی تولید می‌کند و محتوایی می‌سازد تا از طریق این محتوا به مشتری بگوید که محصول آینده‌اش چه است و آیا مشتری از آن استفاده می‌کند یا نه! این کار، یک کار تخصصی است و این خلا در اکوسیستم ایران وجود دارد. برای حل چنین مشکلی در سطح جهان، قیمت‌گذاری به این صورت است که شرکت‌ها یا استارتاپ‌ها با ایجاد کنسرسیوم، قیمت‌ تعیین می‌کنند و این تجمیع، مرجعی می‌شود برای استانداردگذاری در حوزه‌های خودش. ما با این پارادایم ذهنی که سرعت، مقیاس‌پذیری و سایر مولفه‌های استارتاپی را دارد، نیاز داریم که تیم‌هایی تشکیل شود و خلا‌های حوزه محتوا را که در بازار سنتی وجود داشته است، پر کنند. مثلا استارتاپی که قرار است که در حوزه تخصصی کار کند، به دستگاه‌ها و امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مختلف و حتی به مشتری دسترسی داشته باشد. قصد ما این است که چنین فضایی را برای استارتاپ‌ها فراهم کنیم. در واقع تلاش ما این است که با ایجاد زیرساخت‌هایی هم برای امروز و هم برای آینده سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی کنیم. آن هم برنامه‌ریزی در حوزه استارتاپ‌ها که اینترنت شرط بقای آنهاست، اما ما در کشوری زندگی می‌کنیم که هر آن ممکن است دستی روی دکمه خاموش‌کردن اینترنت قرار بگیرد و به دلایل متعدد چندین روز همه چیز در محاق و تاریکی فرو برود. آن هم برنامه‌ریزی در حوزه استارتاپ‌ها که اینترنت شرط بقای آنهاست، اما ما در کشوری زندگی می‌کنیم که هر آن ممکن است دستی روی دکمه خاموش‌کردن اینترنت قرار بگیرد و به دلایل متعدد چندین روز همه چیز در محاق و تاریکی فرو برود. سال ۹۶ هم برخی از کسب‌وکارها تا آستانه نابودی پیش رفتند، اما با تدابیری و با ایجاد تغییراتی در روندهای‌شان، توانستند به حیات‌شان ادامه بدهند، بنابراین من نمی‌توانم بگویم چون ریسک وجود دارد، پس از بازار می‌روم. بنابراین با وجود همه موانع باید اینقدر بگوییم و تلاش کنیم تا اکوسیستم محتوا را جدی بگیرند و این اکوسیستم ساخته شود. من به دکتر ستاری گفتم که حتی اگر همه فضای کارخانه نوآوری را هم به من بدهید، می‌توانم استودیو راه‌اندازی کنم و افراد زیادی را برای کار و درآمدزایی به اینجا بیاورم. خیلی از دوستان ما و حتی بعضی از وی‌سی‌ها، به ما می‌گفتند که با چه منطق اقتصادی این همه سرمایه را برای راه‌اندازی استودیو هزینه می‌کنید؟ اما الان برای‌شان جذاب شده و مدل‌های درآمدی را جویا می‌شوند و حتی می‌پرسند که استودیوی دیگری راه‌اندازی نمی‌کنی که ما هم مشارکت کنیم؟ اگر یک استارتاپ حوزه محتوا بخواهد یک دوربین فیلمبرداری خریداری کند، حداقل باید بین ۷۰۰ تا ۸۰۰میلیون تومان هزینه کند؛ یعنی عدد هزینه‌ها در بعضی از حوزه‌ها اصولا در توان یک استارتاپ نیست. ما با ایجاد استودیوی حرفه‌ای، تهیه دوربین‌های حرفه‌ای، روابط با مشتریان و سایر ملزومات مورد نیاز به اضافه تجربه بیش از ۲۵ سال، توانستیم میزبان و همکاری استارتاپ‌هایی باشیم که می‌خواهند در حوزه محتوا کار کنند. بسیاری از پلتفرم‌های محتوایی موجود در ایران که خیلی هم بزرگ شده‌اند، مانند آی‌پی‌تی‌وی‌ها (IPTV) و وی‌ادی‌ها (VOD) به لحاظ فنی به خوبی پیاده‌سازی شده‌اند و سرمایه زیادی روی‌شان انجام شده است. نخستین مشتری ما هم برای استفاده از این تجهیزات، آپارات بود و هنوز هم است. چنین استقبالی، این سیگنال را به ما می‌دهد که وقتی از واحد سیار استقبال می‌شود، اگر ۶۰۰ متر استودیو هم راه‌اندازی کنیم، بسیاری از نیازها را برطرف می‌کند؛ یعنی چنین نیازهایی موجود است و بنابراین چنین تجهیزاتی به‌عنوان زیرساخت، موارد استفاده زیادی دارد. از سال ۹۰ که تولید محتوا و ساخت برنامه را برای تلویزیون آغاز کرده‌ایم، صدها مخترع، مکتشف، استارتاپ و شرکت‌های نوآور و فناور را از نقاط دور و نزدیک ایران به تلویزیون برده‌ایم و این حضور برای‌شان مفید هم بوده و در زندگی‌شان تحول ایجاد شده است. همین الان اگر یک استارتاپ بخواهد در تلویزیون تبلیغات داشته باشد، به واسطه تجربه بلندمدت، می‌دانیم که از چه مسیری باید برود که با هزینه کمتر، تاثیرگذاری بیشتری نصیبش شود. اما ما در ایران، محتوا را رها کرده‌ایم و کار مهمی در این حوزه انجام نمی‌دهیم. اما ما در ایران حتی برنامه‌ای برای سرمایه‌گذاری روی محتوا نداریم. همان‌طور که در حوزه خودرو، پتروشیمی، نانو و… سرمایه‌گذاری می‌کنیم، باید روی صنعت محتوا هم سرمایه‌گذاری کنیم، اما سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم و در صنایع نرم در دنیا، حرفی برای گفتن نداریم. اگر همین نسبت را در مورد جمعیت ایران به کار ببریم، برای یک‌و‌نیم میلیون نفر فرصت شغلی ایجاد می‌شود. در این مرحله استراتژی محتوا درست انتخاب می‌شود، پیام محوری استخراج می‌شود، اگر انیمیشن داریم، در این مرحله سناریو و شخصیت‌هایش مشخص می‌شود و… در واقع پیش از مرحله تولید، این پیش‌تولید است که وقت و تمرکز زیادی نیاز دارد تا مقدمه تولید به درستی چیده شود. انتخاب کانال مناسب یا اگر محتوای تولیدشده انیمیشن باشد، باید بررسی شود که مرچنت‌دایز (merchandise) این محتوا کجاست؛ یعنی کالایی که براساس محتوای یک انیمیشن ساخته می‌شود، چون در جهان حرفه‌ای، وقتی یک انیمیشن تولید می‌شود، اسباب‌بازی، پوشاک مربوط به آن و… هم تولید می‌شود. در سطح جهان دو‌سوم درآمد هر انیمیشن از مرچنت‌دایز است و تنها یک‌سوم درآمد یک انیمیشن از فروش بلیت در گیشه است، اما ما در ایران در این زمینه خیلی ضعف داریم. الان اگر کسی بخواهد در ایران به‌صورت قانونی محتوا تولید کند و همه پروتکل‌های مورد نیاز را هم به اصطلاح پاس کرده باشد و مثلا بخواهد یک شرکت تولید انیمیشن راه‌اندازی کند، برای گرفتن مجوز باید سربازی رفته باشد، ۵سال سابقه کار مفید داشته باشد و… تا کسی این مراحل را پشت سر بگذارد، سنش از ۳۵ سال هم عبور می‌کند. الان هفت هشت سال است که در مورد برادبندینگ یا استریم‌آنلاین در کشور بحث و گفت‌وگو شده اما هنوز هم تکلیفش معلوم نیست. وقتی از مجلس به اینجا می‌آیند، من بارها از آنها خواسته‌ام که مسئله مالکیت فکری را در کشور حل کنند، اما ۳سال است که فوریت آن باید در کمیسیون تصویب شود تا به صحن مجلس برود اما هنوز این اتفاق رخ نداده است. اگر کسی یا استارتاپی تیم ندارد که چنین برنامه‌ای بچیند و جلو ببرد، کاری که ما می‌کنیم این است که این استارتاپ‌ را به استارتاپ‌هایی که اینجا راه‌اندازی کرده‌ایم، وصل می‌کنیم. وزیر ارتباطات ۲سال پیش طی مصاحبه‌ای گفته بود که اندازه بازار فعلی حوزه آی‌سی‌تی، ۳۰هزار میلیارد تومان است که ۱۷درصدش به خدمات محتوایی تعلق دارد؛ یعنی حدود ۵هزار و ۲۰۰میلیارد تومان. البته مشخص نیست که چقدر در این زمینه جلو رفته‌ایم، اما به نظر من فعلا عدد درست و دقیقی نمی‌توان عنوان کرد چون باید داده‌های تلویزیون، آی‌ا‌دی‌ها و… جمع‌آوری بشود و بعد به عدد اندازه بازار برسیم. استارتاپ «ژنراتور» در حوزه ام‌وی‌پی محتوا تولید می‌کند، استارتاپ «نیم‌فاصله» استراتژی محتوای مورد نیاز استارتاپ‌ها برای شبکه‌های اجتماعی را تعیین و تولید می‌کند، استارتاپ «آن» هم آژانس ارتباطات خلاق است و استارتاپ «ای‌تی‌ا» که دو کار می‌کند؛ یکی اینکه محتوا به زبان فارسی و انگلیسی می‌سازد (ما می‌خواستیم صدای اکوسیستم به خارج از ایران هم برسد. همه این استارتاپ‌ها در مرحله بذری هستند و از ۱۰ میلیون تا ۱۵۰میلیون تومان روی کارشان سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. درآمدهای محدودی هم از کسب‌وکار سنتی برنامه‌سازی داریم، اما درآمد اصلی ما از درآمد استارتاپ‌ها خواهد بود و اینها خیلی سریع به درآمدزایی خواهند رسید چون ما بازار را به آنها وصل می‌کنیم. از درآمدزایی استارتاپ‌های محتوایی گفتید، اما این دیدگاه وجود دارد که حوزه محتوا، دیربازده است و استارتاپ‌ها دیر به درآمدزایی می‌رسند. از درآمدزایی استارتاپ‌های محتوایی گفتید، اما این دیدگاه وجود دارد که حوزه محتوا، دیربازده است و استارتاپ‌ها دیر به درآمدزایی می‌رسند. بستگی دارد به اینکه محتوا چه باشد، اما بچه‌های ما طی این چند ماه، بیش از ۱۲ قرارداد بسته‌اند. حتی حوزه محتوای متنی هم همین است و استارتاپ نیم‌فاصله الان درآمدزایی دارد و سرمایه‌ای در ماه‌های بعدی از ما نگرفته است. ما ظرفیت ویکست را به استارتاپ‌ها اضافه کرده‌ایم اما کار دقیق، قیمت کارشناسی و ارائه محتوا براساس نیاز مشتری موجب شده تا استقبال خوبی از آنها بشود. برای اثبات ظرفیت‌های این بخش باید داستان‌های موفقیت زیادی بسازیم تا ثابت شود که حوزه محتوا می‌تواند درآمدزا باشد و زمینه اشتغال بسیاری از افراد را فراهم کند.

متن کامل خبر در سایت هفته نامه شنبه

منبع خبر

هفته نامه شنبه

هفته نامه شنبه

هفته نامه شنبه یک رسانه در شهر تهران می باشد

نظرات