اولین اعتماد را شتابدهنده دیموند به آچاره کرد!

اولین اعتماد را شتابدهنده دیموند به آچاره کرد!

در این گفتگو ایشان درباره مسیر آچاره و چالش‌های کارآفرینی صحبت کرده‌اند. بعد از مدتی با خودم فکر می‌کردم که چه برنامه‌ای می‌خواهم برای زندگی‌ام داشته باشم، به این نتیجه رسیدم که تیمی را توی ایران جمع کنم و ایده‌ای را پیاده کنم. بعد از آن هم با حسام صلواتی که در سوئیس بود صحبت کردم که بخش فنی را در دست بگیرد و کار را شروع کردیم. آن زمان بیشتر روی آچاره کار می‌کردیم. همان اوایل کار بودیم که ایمیلی از بیاد نخبگان برایم آمد که نوشته بود اگر ایده خوبی دارید بفرستید تا با دکتر سورنا ستاری، معاونت علمی و فناوری رئیس‌جمهور در نیویورک دیدار کنید. همان‌جا ایده اوبار مطرح کردیم (که حمل‌ونقل بین شهری بود) و فکر می‌کردیم احتمالا این بیزینس هم برای دکتر ستاری جذاب‌تر است. خیلی هم نذاشتند ما بیزینس را توضیح بدهیم چون روی مشابهش سرمایه‌گذاری کرده بودند و کاملا بیزینس را می‌شناختند و بیشتر خود ما بررسی می‌کردند تا مطمئن شوند از پس کار برمی‌آییم یا نه. که عملا دیموند اولین سرمایه‌گذاری بود که به ما اعتماد کرد و توانستیم پیشرفت خوبی به کمک آن‌ها داشته باشیم. بله مجموعه سابق حرکت اول، اولین سرمایه‌گذاری‌اش را روی ما انجام داده بود ولی خیلی به استارتاپ‌ها اعتقادی نداشتند. یادم می‌آید روز‌های اول بعد از این که نمونه اولیه را لانچ کردیم، حساب کردیم اگر ما بالای روزی ۱۸ تا سفارش داشته باشیم، کل بیزینس شکست می‌خورد! بعد از این هم اپلیکیشن لانچ شد و توانستیم خیلی ‌از کارها را سیستماتیک پیش ببریم. ولی راستش را بخواهید نتوانستیم از بین این دو بیزینس یکی را انتخاب کنیم. آچاره رشد خوبی داشت ولی اوبار به دلیل مشکلاتی که دولت ایجاد می‌کند، آن اتفاقی که دنبالش بودیم رخ نداد. آچاره تا آخر سال، مرز یک‌میلیون‌و‌نیم کاربر را رد می‌کند که در ۳۰ شهر ایران فعال است. برآورد ما این است که بالای ۵۰ درصد بازار آنلاین دست ماست. ولی کرونا از بهمن باعث شد یک شوک خیلی بزرگی را تجربه کنیم. درواقع خدماتی تعریف کردیم که به مردم بتواند کمک کند در این شرایط، که خیلی استقبال شد. ولی متاسفانه در کشور ما این فرهنگ‌سازی رخ نداده. کاری هم برای بهبود این فرهنگ کردید؟ ولی این مسئله چون سابقه طولانی فرهنگی دارد، زمان می‌خواهد تا حل شود. تصمیماتی که برای بقای شرکت گرفتم برایم خیلی سخت بود. ولی در محصول ما این پیچیدگی خیلی زیاد است. و این باعث می‌شود که زمان و هزینه بیشتری صرف کنی برای رشد. ولی مهم‌ترین چالش ما همان چالش‌های فرهنگی بود که صحبت کردیم. به رئیس‌جمهور هم گفتم کاری که این کارشناسان دارند می‌کنند خیانت به کشور است. ولی انگار اصلا این مسئله هیچ اولویتی برای کشور ندارد. و این جواب برای ما خیلی مهم است. مثلا اگر آقای وزیر به من بگوید که ویژن ما این است که حجم اقتصاد ایران را ۸۰۰ میلیارد دلار کنیم، می‌فهمم اتفاقی می‌خواهد بیفتد. ولی وقتی این جواب را من ندارم، چطوری سرمایه‌گذار را قانع کنم. وقتی همه چیز مبهم است متقاعد کردن سرمایه گذار خیلی سخت می‌شود. یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که اقتصاد ما دارد این است که انگیزه‌ها نادیده گرفته شده. ولی این جواب نمی‌دهد. خیلی از مشکلاتی که در بیزنیس‌ها پیش می‌اید به همین دلیل است. برای این مسئله یکی از راه‌ها این است که به یک نفر بگویم زمین را تقسیم کند و به دیگری بگویم از بین آن‌ها انتخاب کند. این که ببینی کارت تاثیر گذاشته روی زندگی مردم، خیلی لذت بخش است. کمی پرس‌وجو کردم و فهمیدم برای این که بتونم کار آکادمیک کنم باید دکتری بخوانم. بعد تصمیم گرفتم که تجربه تحصیل در کشورهای پیشرفته را کسب کنم که برای کانادا اقدام کردم. ولی آیا این بهترین استفاده‌ای بود که می‌شد در آن زمان انجام داد؟ این را شک دارم. به دلیل این که خیلی از زمینه‌ها ما لنگ می‌زنیم ولی چاره آکادمیکی هم برایش تدارک ندیده‌ایم. مثلا کار تیمی، مسئله با قید حل کردن و… ولی به صورت کلی برای تحصیلات تکمیلی ما ضعف داریم. برای همین خیلی پیش‌بینی نمی‌تونید بکنید و این ابهامش را دوچندان می‌کند. مسئله بعدی حمایت جامعه و دولت از کارآفرینی است. کار خیلی خوبی بود. مشکلی که داشتیم هر کدام ما در یک نقطه‌ای از دنیا بودیم و سرمایه گذار می‌گفت من حاظرم به شما پول بدهم ولی یک جا کنار هم باشید و کار را ادامه بدید. ولی برای همین مسئله ساده نتوستیم به توافق برسیم که عملا پروژه نیمه تمام ماند. شما از بین آدم‌هایی که می‌شناسید قطعا می‌توانید شریک زندگیتان را انتخاب کنید ولی این که چقدر بعد از ازدواج هم با هم سازگار باشید دیگر بسته به شانس شماست. خود من خیلی خوش‌شانس بودم که تیم کوفاندر خوبی هستیم و می‌توانیم تصمیمات را تقسیم کنیم و کارها به بهترین نحو خودش پیش برود چون همه کارشان را بلدند. این مشکل در همه جهان وجود دارد یا راه‌کارهایی برایش اندیشیده شده؟ چون مثلا استارتاپی وجود دارد که به شما هم‌بنیان‌گذار معرفی میکند. همیشه تلاش می‌کنم بهترین آدم را انتخاب کنم تا این تصمیمات را درست بگیرد. ولی پیدا کردن آدم درست و فرصت دادن به او برای بهبود مستمر تصمیمات، بهترین کاری است که می‌شود انجام داد. اگر پیش سرمایه گذار می‌روید نشان دهید که کار را بلد هستید ولی نشان ندهید که من از تو بیشتر بلدم. این مرز باریکی است. مهم‌ترین چیزی که همیشه به خودم یادآوری می‌کنم و دوست دارم اینجا هم به همکارانم بگویم این است که ما همیشه درحال یادگیری هستیم.

متن کامل خبر در سایت نوپانا

منبع خبر

نوپانا

نوپانا

نوپانا یک رسانه در شهر تهران می باشد

نظرات