همه تقصیرها را نباید به گردن تکنولوژی انداخت، حداقل فعلاً؛ گفتوگو با امی اوربن، پژوهشگر دانشگاه کمبریج، درباره تاثیراتی که تکنولوژیهای جدید بر ما داشتهاند
اندرو آنتونی
:
در سالهای اخیر گمانهزنیهای زیادی
مطرح شده است درمورد اینکه تکنولوژیهای دیجیتال، بهخصوص گوشیهای هوشمند،
احتمالاً بر سلامت روان، توانایی تمرکز و الگوی خواب تاثیرات مخرب میگذارند. آیا
شواهد محکمی در دست هست که این گمانهزنیها را تایید کند؟
امی اوربِن
:
نسبت به جاروجنجالهای اجتماعی و
پوشش خبری زیادی که این سوالات به خود اختصاص میدهند، شواهد اندکی موید این
نگرانیهاست و حتی میتوان گفت همین شواهد هم از کیفیت، وضوح و قطعیت چندانی
برخوردار نیستند. نظرم این است که در نبود شواهد محکم، پاسخگویی به این سوالات
بسیار دشوار است.
آنتونی
:
شما نوشتهاید: «چون دادههای فعلیای
که در دست داریم عمدتاً مبتنی بر گزارش خود نوجوانان است؛ تحلیلها از کیفیت
مطلوبی برخوردار نیستند». آیا حرف شما بدین معنا نیست که این نگرانیها شاید بهجا
باشد، فقط مسئله این است که هنوز شواهد کافی برای تایید یا رد آنها در دست نیست؟
اوربِن
:
ما در مقامِ جامعه همواره نسبت به
تکنولوژیهای جدید احساس نگرانی میکنیم و این چیزی کاملاً طبیعی است؛ به همین
خاطر نیاز است تا به کسانی که در این مورد دلواپسیهایی دارند احترام بگزاریم. اما
در مرحله کنونی، یعنی مرحلهای که شواهد بسیار کمی در این باره وجود دارد، این
نگرانیها دارند سیاستگذاریهایمان را تغییر میدهند و بحثوجدلهای سیاسی بسیاری
هم به راه انداختهاند. در مقایسه با طیف گستردهای از تکنولوژیها که به طور
روزمره از آنها استفاده میکنیم، هنوز دادههای چندان متقنی وجود ندارد از اینکه ما
و فرزندانمان، دقیقاً چه استفادههایی از تکنولوژی میکنیم.
آنتونی
:
جایی گفتهاید تا زمانی که گوگل،
فیسبوک و شرکتهای بزرگ بازیساز اطلاعاتشان را به اشتراک نگذارند؛ دادههای فعلی
مثمرثمر نخواهند بود. اگر چنین اتفاقی بیفتد حدس میزنید به چه چیزهایی خواهیم
رسید؟
اوربِن
:
اگر این دادهها به اشتراک گذاشته
شوند قدم بزرگی خواهد بود در این راه که ما دقیقاً از تکنولوژی چه میدانیم.
دسترسی آزاد و اخلاقی به این دادهها دستمان را باز میکند تا، بسیار بیشتر از هر
پروژهی تحقیقاتی و سفارشی دیگر، در این باره اطلاعات کسب کنیم. فکر میکنم چیزی
که خواهیم فهمید این است که تکنولوژی به طرز شگفتآوری متکثر است. ما انگیزههای
متفاوتی در استفاده از تکنولوژی داریم و به کمک آن از حجم انبوه و گوناگونی از
محتواها بهره میبریم. خواهیم فهمید که نوع خاصی از استفادهها بر نوع خاصی از انسانها
تاثیر منفی میگذارند. و به همین نحو، خواهیم فهمید که نوع خاصی از استفادهها بر
نوع خاصی از انسانهای دیگر تاثیر مثبت میگذارند.
آنتونی
:
آیا معتقدید این شرکتها را باید
قانوناً واداشت تا دادههایشان را به اشتراک بگذارند؟
اوربِن
:
فکر میکنم وقت آن رسیده که تبادل
اطلاعات را افزایش دهیم؛ یعنی کارمان بیش از این باشد که صرفاً به این شرکتها
بگوییم که باید دادههایشان را به اشتراک بگذارند. همکاری مستقیم با پژوهشگران راه
به جایی نبرده است؛ زیرا ما پژوهشگران در مقابل این غولهای تکنولوژی مثل مورچگانی
هستیم در برابر فیل. البته این را نمیگویم که این شرکتها به همین راحتی باید همه
دادههایی را که دارند تقدیم کنند، اما بله، فکر میکنم ضروری است که یک سیستم
سازمانیافته و منسجم مسئولیت اشتراک دادهها را برعهده بگیرد.
آنتونی
:
در نبود چنین دادههایی، آیا معنادار
نیست که بسیاری از چهرههای برجسته سیلیکونولی فرزندان خودشان را محدود کردهاند
که از رسانههای اجتماعی و گوشیهای هوشمند کمتر استفاده کنند؟
اوربِن
:
اینکه بخواهیم مدیران سرشناس سیلیکونولی
و فرزندانشان را الگو قرار بدهیم کمی گمراه کننده است؛ زیرا آنها بخشی از نخبگان
مرفه و برخوردار جامعه هستند. گمان میکنم این نمونه نمیتواند بازتابدهنده مردم
عادی جامعه باشد؛ به همینخاطر نیاز است تا دیدی متکثرتر درباره مقوله فرزندداری
داشته باشیم.
آنتونی
:
مردم در این باره صحبت میکنند که
وقتگذارنی با صفحه نمایش بر سلامت روان تاثیر میگذارد. اما آیا با اطمینان نمیشود
گفت که میان کسی که با گوشی هوشمند خود تحقیق انجام میدهد با کسی که در
اینستاگرام دوستدختر جدیدِ دوستپسر قبلیاش را چک میکند تفاوتی وجود دارد؟
اوربِن
:
صددرصد. فکر میکنم هنوز نمیتوانیم
در این مورد به شکلِ شایستهای حرف بزنیم. ما عادت کردهایم که اثرات تکنولوژی و
شبکههای اجتماعی را به همه چیز تعمیم دهیم؛ البته این بدین خاطر است که این
تکنولوژیها جدید هستند. ما اغلب به آنها تک بعدی نگاه میکنیم اما شاید بتوان
گفت به تعداد کاربران، راههای استفاده از تکنولوژی هم متفاوت است. استفادههای
مختلف از تکنولوژی اثرات متفاوتی دارد. مثلاً در پلتفرم اینستاگرام محتواهای
متفاوت اثرات مختلفی در پی دارند. از آن بیشتر، یک محتوای یکسان ممکن است بر افراد
مختلف تاثیرات متفاوتی برجای بگذارد، یا حتی یک محتوای یکسان ممکن است بر یک فرد،
در زمانهای متفاوت اثرات متفاوتی داشته باشد.
آنتونی
:
مسلماً شواهد تجربی و شنیدهها دو
چیز متفاوت هستند. اما آیا این یک زنگ خطر نیست که بچهها و بزرگان کمتر از گذشته
میتوانند تکالیف خود مثل کتابخواندن را، بدون رجوع سریع به موبایل، انجام دهند؟
اوربِن
:
کاملاً طبیعی است که مردم از نقش
روزافزون گوشیهای هوشمند در زندگیشان گلایه داشته باشند. از آنجا که زمان بیشتری
طول میکشد تا شواهد علمی به اثبات برسند، بهخصوص وقتی دادههای مورد نیاز در
دسترس نباشند، احتمال میدهم چند سالی طول بکشد تا بفهمیم تکنولوژیها چگونه بر ما
تاثیر میگذارند: مثل تاثیر تکنولوژی بر قدرت تمرکز. اما همزمان این را هم در نظر
بگیرید که ما بهعنوان یک پژوهشگرانی آکادمیک باید در جهان دوگانهای زندگی کنیم؛
از طرفی در زندگی روزمرهمان با حجم انبوهی از نگرانیها در مورد تکنولوژی مواجه
هستیم و از طرفی دیگر، در حوزه علمی، برای فهم این موضوع در ابتدای کار قرار داریم
و این همان چیزی است که کارکردن در این حوزه را برایمان کمی سخت میکند.
آنتونی
:
سال گذشته در کنگره بینالمللی روانپزشکان
در رویال کالج لندن بیان شد که رسانههای اجتماعی باعث میشوند ذخایر انتقالدهنده
عصبی آسیب ببیند. شما انتقاد کردید که این کنگره ایدهای را ترویج میکند که هیچ
شاهدی برای آن وجود ندارد. آیا مگر روانپزشکان آموزشهای پزشکی نمیبینند، پس چرا
باید ایدهای که شاهد تجربی ندارد ترویج دهند؟
اوربِن
:
حس میکنم در این زمینه نگرانیهای
زیادی وجود دارد. کافی است که واژه «اعتیاد به موبایل» را در گوگل جستجو کنید، بهرغم
اینکه چنین اختلالی در روانشناسی شناسایی نشده است، متقاعد خواهید شد که چنین
چیزی وجود دارد. صحبت از تاثیر موبایلها بر مغز مبحث بسیار سختی است، زیرا
مطالعات چندانی در زمینه تاثیر آنها بر مغز صورت نگرفته است. عقیده رایجی وجود
دارد که میگوید استفاده از موبایل باعث ترشح دوپامین میشود و ترشح دوپامین به
اعتیاد منجر میشود. اما خب هرچیز لذتبخشی باعث ترشح دوپامین میشود، چون این
چیزها سیگنالی برای ترشح دوپامین هستند. برای مثال صحبت با رفقا یا خوردن یک پیتزا
هم میتواند به ترشح دوپامین منجر شود. پس حتی اگر استفاده از موبایل باعث ترشح دوپامین
میشود، باز هم این استدلالی مغالطهآمیز است.
آنتونی
:
جین توینج، روانشناس آمریکایی، ادعا
کرده که استفاده از موبایل با افزایش افسردگی و خودکشی، در میان نوجوانان
آمریکایی، رابطه دارد. او به تحقیقی استناد میکند که نشان میدهد اگر استفاده از
رسانههای اجتماعی را محدود کنیم، کمتر احساس افسردگی و تنهایی خواهیم کرد. آیا
چنین چیزی صحیح است؟
اوربِن
:
من و جین توینج درباره این موضوع
باهم خیلی اختلاف داریم. اگر به تحقیقاتی مراجعه کنید که در آن از افراد خواسته میشود
که شبکههای اجتماعی را کنار بگذارند، به نتایج متفاوتی خواهید رسید. پیش از همه
باید گفت که این تحقیقات مشارکتکنندگان را وادار میکنند که به این ممنوعیت تن
دهند، به همین خاطر چنین تحقیقاتی کامل و جامع نیستند. بااینحال در بعضی از این
تحقیقات فهمیدیم که اگر از موبایل استفاده نکنیم میزان کورتیزول کمتری ترشح خواهیم
کرد، پس اگر قید شبکههای اجتماعی را بزنیم استرس کمتری در نشانگرهای زیستیمان
مشاهده خواهیم کرد. از سوی دیگر همین تحقیقات نشان میدهند که به موازات ترک شبکههای
اجتماعی رضایتمان از زندگی هم کاهش پیدا میکند. بنابراین شما میتوانید دست به
گزینش نتایج تحقیقات بزنید اما اگر بخواهید به موضوع به عنوان یک کل نگاه کنید،
داستان خیلی پیچیدهتر خواهد شد.
آنتونی
:
اینطور گفته میشود که نسل جوان
امروزی یکی از تحصیلکردهترین، خشونتپرهیزترین و اجتماعیترین نسلهایی است که
تاریخ به خود دیده است. فکر میکنید چه چیز باعث افزایش اضطراب و افسردگی این نسل
شده است؟
اوربِن
:
نظر من در یک جمله ساده اما پیچیده
خلاصه میشود. آنچه اکنون میبینیم جامعهای است که به دنبال علت این به اصطلاح
«بحران سلامت روان» میگردد؛ و تکنولوژی دیوار کوتاهی است که همه انگشتهای اتهام
به سوی آن نشانه میرود. شبکههای اجتماعی تنها یک دهه است که وارد زندگی ما شدهاند
و استفاده از آنها فراگیر شده است. سیاستمداران به جای اینکه والدین، سیاستهای
ریاضت اقتصادی و قطع خدمات در حوزه سلامت روان را مقصر بداند، به سمت شبکههای
اجتماعی انگشت میگیرند و اینگونه از مسئولیتهای خود طفره میروند. اما اگر
واقعاً دنبال این هستیم که بفهمیم چرا نوجوانان چنین احساسی دارند، شبکه پیچیدهای
از عوامل را باید زیر نظر بگیریم که شبکههای اجتماعی هم بخش کوچکی از آن خواهد
بود.
آنتونی
:
شما خودتان چقدر از موبایل استفاده
میکنید؟ و آیا این استفاده تا به حال باعث نگرانیتان نشده است؟
اوربِن
:
من از نوجوانی تا به امروز با شبکههای
اجتماعی و موبایل سروکار دارم. و اینها بدل به جزئی از زندگی حرفهایام شدهاند.
همچنین بخشی از زندگیام بهمنزله یک کل را تشکیل میدهند. من به آنها نیاز دارم؛
برای گردش در شهر، برای هماهنگکردن سفرهایم با قطار و برای ارتباط با دوستانم.
گاهی از آنها بیش از حد استفاده میکنم. مثلاً ما به تازگی از تعطیلات کریسمس
فارغ شدهایم، در روز کریسمس من همه کیکهای اضافه، که میدانم نباید بخورم، را
با ولع میخورم؛ هرچند میدانم برایم خوب نیست. گاه سراغ شبکههای اجتماعی میروم
تا از مشکلی فرار کرده باشم؛ هرچند میدانم برایم خوب نیست اما مثل همان کیکهای
اضافه، سعی میکنم خودم رعایت کنم. احساس میکنم مفهوم «رژیم غذایی» کمکم کرده تا
استفاده از تکنولوژی را بهتر درک کنم.
پی
نوشتها
:
• این مطلب گفتوگویی است با امی اوربن و در تاریخ ۱ فوریه ۲۰۲۰ با عنوان
«Amy Orben: To talk about smartphones affecting the brain is a
slippery slope»
در
وبسایت
گاردین
منتشر شده است. وبسایت
ترجمان
آن را در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۹۹ با عنوان
«همه تقصیرها را نباید به گردن
تکنولوژی انداخت، حداقل فعلاً»
و ترجمه مهدی صادقی منتشر کرده است.
•• امی اوربن (Amy Orben) پژوهشگر روانشناسی تجربی و علوم
شناختی در دانشگاه کمبریج است و با تحلیل کلاندادهها بر روی تاثیرات روانی
تکنولوژی بر انسانها تحقیق میکند. پژوهش دوره دکتری او برنده جایزه انجمن روانشناسی
بریتانیا شده است.
نظرات