نوآوری؛ عنصر رقابت در بازار سرمایه

هنوز در حوزه فناوری این اتفاق نیفتاده است و سازمان بورس به نوعی تولی‌گری و اجرا‌گری خودش را در حوزه فناوری بازار سرمایه حفظ کرد، یکی از محورهای برنامه در سازمان این است که استراتژی‌ها، نقشه راه و سیاست‌های کلان و اصلی فناوری اطلاعات در بازار سرمایه را طراحی کنیم و کار اجرایی را به شرکت‌های بورس، شرکت‌های سپرده‌گذاری و سایر شرکت‌ها واگذار کنیم، آن زمان سازمان بورس می‌تواند نظارت کند، به طور مثال سازمان بورس، شرکت فناوری اطلاعات در زیر مجموعه دارد و سیاست‌گذار است و نمی‌تواند نظارت کاملی داشته باشد، ولی اگر بحث اجرا را از خود جدا کند و در اختیار شرکت‌های بورسی قرار دهد، نظارت سازمان بورس هم قوی‌تر خواهد شد. نهادهای مالی لازم که بتوانند بازار سرمایه را تثبیت کنند؛ وجود ندارند، بنابراین سازمان بورس ناگزیر شد که در مقام ناظر به تثبیت بازار کمک کند، قدم بعدی که باید چند سال آینده برداشته شود، ایجاد بازارگردان‌های قوی است، که کار آن‌ها اساسا بازارگردانی باشد، آن زمان شاید نیازی به وجود صندوق تثبیت نباشد و کنار گذاشته شود؛ اما تا زمانی که آن وضعیت شکل بگیرد، این صندوق در مسیر توسعه کمک کننده است. در شرایط نرمال ممکن است برخی از بازارگردان‌ها مازاد منابع داشته باشند، یا برای حمایت از صندوق خودشان کمبود منابع داشته باشند، اگر یک صندوق بزرگتری در راس آن‌ها باشد که بتوانند از طریق آن صندوق، منابع مازاد را تامین کنند؛ می‌توانیم اشکال حضور مستقیم صندوق تثبیت را در بازار رفع کنیم. قبل از سال ۹۹ بازارگردانی در بازار بورس ایران تعریف شده بود، که جایگاه چندانی نداشت از سال گذشته که شاخص وارد فرایند نزولی شد، احساس نیاز به بازارگردانان بیشتر شد و در فشاری که ایجاد شده، توسعه بسیاری برای بازارگردانی به وجود آمد. بازار بورس در حال بلوغ است یکی از الزامات مهم این است که دامنه نوسان اینقدر محدود و کوچک نباشد، در حال حاضر دامنه نوسان مثبت پنج و منفی پنج است، فرض کنید تحولی در صنعت رخ می‌دهد که مستلزم این است که قیمت سهام آن تغییر کند (چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی)، اگر این تغییر بیشتر از ۵ درصد باشد در روز اول به منفی ۵ برخورد می‌کند و آنجا متوقف می‌شود، حالا بازارگردان برای جمع کردن صف فروش آن باید شروع به خرید در منفی ۵ کند، اما اگر از سویی انتظارات فعالین اقتصادی عرضه کننده، کاهشی بیشتر از منفی ۵ داشته باشد، هر چقدر بازارگردان خریدار باشد؛ باز هم عرضه کننده وجود دارد، چرا در دنیا بازارگردان‌ها زیاد هستند و خودشان به صورت اقتصادی این کار را انجام می‌دهند؟ به این دلیل که دامنه نوسان آن قدر محدود کننده نیست. در بازار ما اگر بازارگردان بخواهد چنین کاری کند، ممکن است هر چقدر منابع تزریق کند نتواند آن صف را جمع کند و روند نزولی بازار ممکن است‌ چندین روز پیاپی تکرار شود، به همین خاطر فعالین بازار به این وضعیت نوعا اعتراض می‌کنند و می‌گویند بازار نقد شونده نیست پس بازارگردان ما کجاست؟ بازارگردان‌ها در هیچ کجای دنیا به منابع بی‌پایان مالی متصل نیستند، اگر ما دامنه نوسان را به شکلی تعریف کردیم که برخورد تحولات قیمت یک سهم به آن دامنه (بالا و پایین) خیلی نادر بود، آن زمان، بازارگردان می‌تواند فعالیت خوبی داشته باشد. هیچ کجا دامنه نوسان به طور کامل کنار گذاشته نشده است، در بورس برخی از کشورها بزرگی دامنه نوسان مثلا تا مثبت و منفی ۲۱ و ۱۵ یا ۴۰است، که البته به ندرت ممکن است یک سهم به این دامنه‌ها برخورد بکند، دو دلیل اصلی که نمی‌توانیم به سرعت به چنین مرحله‌ای برسیم این است که، باید به اندازه کافی آموزش و فرهنگسازی نسبت به فعالان بازار وجود داشته باشد، و بدانند این بازار ریسک دارد و باید افراد ریسک خود را مدیریت و از رفتار هیجانی در این بازار پرهیز کنند. انتظار داریم که اقتصاد هم شرایط با ثبات‌تری داشته باشد که ما بتوانیم در بازار سرمایه، دامنه نوسان بزرگتری داشته باشیم مثلا اگر ما دامنه نوسان را به مثبت و منفی ۲۰ برسانیم اما هر روز شاهد برخورد برخی سهام‌ به این دامنه‌ها باشیم، این یعنی یک اشتباه رخ داده است با وجود آن که دامنه را بزرگ کردیم. یکی از دلایلی که نمی‌توان به افزایش دامنه نوسان فکر کرد، ورود افراد غیر حرفه‌ای و صاحبان سهام عدالت است، که در بازار بورس حضور دارند و ممکن است رفتار هیجانی از خود نشان دهند، برای این‌ها چه راهکاری در نظر گرفته شده است؟ به صورت سنتی مردم کشور ما سرمایه‌گذاری در بازار مسکن را به خوبی آموخته‌اند و آیا شخصی را دیده‌اید که یک آپارتمان و یا خانه خریداری کند و بعد از آن به بنگاه معاملات مسکن رفته و قیمت‌های هر روز را پرس و جو کند؟ ما شاهد این هستیم که افراد زمین و املاکی را خریداری می‌کنند به این هدف که آن منطقه ده سال دیگر رونق پیدا می‌کند، بازدهی جاری مسکن چقدر است؟ اگر امروز در تهران یک آپارتمان بخرید و آن را برای داشتن درآمد اجاره دهید، درآمد ناشی از اجازه با توجه به رشد قیمت مسکن کمتر از ۴ درصد است، که P/R (قیمت به اجاره مسکن) آن معادل ۳۵ است، یعنی با این عدد هم همچنان مسکن خریداری و در آن سرمایه‌گذاری می‌شود، چرا که اعتقاد به آن وجود دارد. خرید و فروش سهام تامین مالی برای تولید را انجام نمی‌دهد؛ اما بازاری را ایجاد می‌کند که با استفاده از آن و در کنار آن بازار اولیه شرکت‌ها قادر خواهند بود که تامین مالی خود را انجام دهند، اگر فرهنگ سرمایه‌گذاری مردم در بازار سرمایه شکل بگیرد در واقع سرمایه گذاری تولید ایجاد می‌شود، اشتغال جدید ایجاد می‌شود. باید روند‌های این بازار و روش خرید و فروش و ریسک‌های بازار را به مردم بیاموزیم که اگر به صورت مستقیم نمی‌توانند وارد بازار بورس شوند؛ روش‌های غیر مستقیم را برای آن‌ها ایجاد کنیم تا واحدهای سرمایه‌گذاری صندوق‌های سهامی را خریداری کنند و این برای آینده و امروز کشور بسیار مفید است. تقویت بخش فرهنگ سازی و آموزش در دستور کار است، شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس در گذشته در بحث روابط عمومی و تبلیغات فعالیت داشت که از این حوزه‌ها خارج شده و در بخش فرهنگ سازی و آموزش متمرکز است. به موضوع فرهنگ سازی اشاره کردید، وظیفه سنگینی را بر عهده شرکت اطلاع رسانی گذاشته‌اید آیا فکر می‌کنید با مدیریت فعلی این شرکت و عدم تجربه‌ای که در بازار سرمایه داشته‌اند و ساختار ضعیفی که خود شرکت اطلاع رسانی بورس دارد، آیا توان انجام چنین مسائل بزرگی وجود دارد؟ مدیر عامل شرکت اطلاع رسانی بورس، در شهرداری و در شرکت تاکسیرانی بوده و فعالیت هایی برای آموزش و فرهنگ سازی یا در حوزه آی تی و کسب و کار داشته است، مدیر عامل شرکت اطلاع رسانی، به تنهایی همه کتاب‌ها را نمی‌نویسد پس لزومی ندارد که بازار سرمایه را اساسی و کامل بداند. مدیریت فعلی، هم دانش و هم تجربه کافی برای این کار را دارد و خواهش می‌کنم اگر دیگران هم فکر می‌کنند که ایشان اطلاع کافی ندارد، کمک کنند، بازار سرمایه برای همه است، بازار سرمایه سازمان نیست و محیطی متعلق به همه است. برای فرهنگسازی، روش‌های متنوعی وجود دارد، یکی از حوزه هایی که ما به اندازه کافی در خانواده‌ها تمرکز نکرده‌ایم، این است که باید آموزش سواد مالی به کودکان را در کشور توسعه بدهیم. پس لزوما ما فقط یک ماموریت تعریف نکرده‌ایم که بورس باید به کتاب درسی برود، بخشی از توسعه سواد مالی برای کودکان می‌تواند حضور در محتوای آموزشی باشد، اگر بتوانیم این کار را بکنیم قطعا خیلی مفید خواهد بود. بالاخره سازمان بورس یک نهاد تخصصی است و باید برای همکاران خود فضایی ایجاد کند که بتوانند هم در کار خودشان ابزار‌های کافی داشته باشند و هم در ماندگاری شان در سازمان رضایت کافی داشته باشند. اساس هزینه فرهنگ سازی برای این است که به مردم آموزش بدهیم تا چگونه در بازار سرمایه سهامداری کنند. ولی آنچه که به عنوان استراتژی حتی در بخش مقررات گذاری دنبال می‌کنم این است که، باید نهضتی در کشور ایجاد کنیم که نظارت پیشینی تسهیل و نظارت پسینی تقویت شود. از این به بعد اگر یک نهاد مالی تخلف کرد، به راحتی مجوز او را باطل و افراد را سلب صلاحیت می‌کنیم و اعتقاد داریم، نهادهای مالی امانتدار بازار سرمایه هستند و باید وظیفه شناس باشند. با توجه به این که اعتقاد دارید که بازار سرمایه منبع اصلی تامین مالی است، چرا سال گذشته بخش خصوصی واقعی فقط ۵۰۰ میلیارد تومان اوراق منتشر کرده است و دولت بیش از ۳۰۰ برابر آن یعنی ۱۵۰ هزار میلیارد تومان و در بخش عمومی ۶۰ برابر یعنی ۳۰ هزار میلیارد تومان اوراق منتشر شده است؟ شرکتی که مدیریت دولتی دارد، اوراق منتشر کرد و پول را به سرمایه گذاری و تولید می‌برد و شرکتی که ۳۰ درصد سهامدار خرد دارد و یا ۴۰ درصد آن متعلق به سهام عدالت و شرکت‌های دیگر است، این‌ها جزء بخش خصوصی هستند چرا که وجه نقد به صنعت، تولید و اشتغال تزریق می‌شود. البته دولت هم بزرگ شده است، کل اوراق بدهی در بازار که ایندکس شده را به عنوان تامین مالی دولت در نظر می‌گیریم، ولی باید دقت داشته باشیم که بخشی از این اوراق به عنوان مطالبه پیمانکار به دست خودشان و در واقع غیر نقدی بوده و وجهی از بازار گرفته نشده است. اهمیت بازار سرمایه خوشبختانه توسط دولت‌ها درک شده است، در دولت دوازدهم هم این اعتقاد به توسعه بازار سرمایه وجود داشت، هر چند که تحولات اقتصادی و نوسانات اقتصادی به مردم آسیب هایی وارد کرد، ولی مطمئنا بازار سرمایه رشد داشته و توسعه پیدا کرده است و مطمعنا همه‌ی دولت‌های بعد، از بازار سرمایه به عنوان بخش مهمی از اقتصاد استفاده می‌کنند و این راه ناگزیر اقتصاد ایران است. سیستم بانکی برای تامین مالی به حداکثر ظرفیت رسیده است و به میزان نقدینگی جدید، سیستم می‌تواند توسعه فعالیت بدهد، ولی بازار سرمایه حتی به نصف ظرفیت خودش نرسیده است. در دولت جدید هم همین مسیر خواهد بود و سازمان بورس باید روی نقش خود متمرکز باشد، به طوری که تغییرات دولت‌ها نباید بر برنامه‌های سازمان تاثیر گذار باشند. سازمان باید استقلال خودش را حفظ کند، در حفظ منافع سهامداران پیش قدم باشد، جسور باشد و نظارت خود را مرتبا تقویت کند تا اجحافی در حق کسی در داخل بازار سرمایه نشود.

متن کامل خبر در سایت مدیر اینفو

منبع خبر

مدیر اینفو

مدیر اینفو

مدیر اینفو یک رسانه در شهر تهران می باشد

نظرات