خلاقیت در کسبوکار با تلفیق هنر و مارکتینگ
هنر «گرافیک محیطی» همراه با اطلاعات مربوط به «مارکتینگ» میتواند خلاقیت و هوشمندی را در بطن کسبوکار و برند رقم بزند. زیرا دانش «گرافیک محیطی» که نمود آن را در تابلوهای تبلیغاتی و تجاری، ویترین مغازهها و... میبینیم، نقش تعیینکنندهای در فعالیتهای تبلیغاتی و تجاری دارد. چرا که برقراری ارتباط بین برند و مخاطب در فروشگاهها و مراکز خرید، وظیفه «گرافیک محیطی» است. برای آگاهی بیشتر پیرامون این موضوع در این شماره با سارا صفی، فارغ التحصیل رشته گرافیک واستراتژی کسبوکار گفتوگویی ترتیب دادهایم که از نگاهتان میگذرد.
لطفا خودتان را معرفی کرده و درباره تحصیلات آکادمیک خود توضیحاتی ارائه دهید.
من سارا صفی، دوره کارشناسی و تحصیلات تکمیلی خود را در رشته گرافیک دانشگاه سوره و آزاد به پایان رساندم و در ادامه موفق به گذراندن دورههای بینالمللی طراحی داخلی و کسب مدرک دکترای استراتژی کسبوکار ( DBA) شدم.
سوابق فعالیت شما به چه حوزههایی معطوف میشود؟
طی بیست سال سابقه کاریای که داشتهام، فعالیتهای بنده در شرکتها و سازمانهای مختلف به عنوان طراح گرافیک آغاز شد و بعدها به عنوان مدیر هنری، مدیر خلاقیت و خالق هویت بصری سازمانها به فعالیت خود ادامه دادم .پس از وارد شدن به دنیای طراحی داخلی با رویکرد اداری،سازمانی،فروشگاهی،تجاری وپروژههای ویلایی و مسکونی، تجارب جدیدی در دنیای کسبوکار به دست آوردم که تا کنون به لطف خدا ادامهدار بوده و با توجه به نیاز جامعه، هدفگذاری خواهد شد.
تحصیلات در رشته گرافیک و فعالیت در بحث برندینگ چقدر در موفقیت شما تاثیرگذار بوده است؟
با توجه به اینکه حجم عظیمی از اطلاعات بصری در حال نشر هست و رقابت شدیدی بین تولیدکنندهها در صنعت و اصناف بازرگانی بوجود آمده، در همه جای دنیا در حال حاضر گرافیک نقش مهمی در ابزارهای تبلیغاتی، پیامرسانی محیطی، اشاعه دانش فرهنگی و علمی پیدا کرده و به عنوان یکی از پر کاربردترین ابزارهای «مارکتینگ » و «برندینگ» شناخته میشود. خب، من تحصیلات آکادمیکم در حوزه گرافیک بوده و در کنار آن گذراندن استراتژیهای کسبوکار به من این فرصت را داده تا با تلفیق هنر و تجارت همچنین با توجه به اشراف داشتن به حوزه «مارکتینگ »بتوانم چیزی را خلق کنم که تنوع و تفاوت را در چشم بیننده با توجه به هدف مورد نظر بوجود بیاورد.
یک گرافیست با توجه به تواناییهایی که در حوزه روانشناسی رنگ، بافت،ترکیببندی و زیباییشناسی و... بهدست میآورد، میتواند هویت بصری درستی را خلق کند و میتوانم بگویم خود این بخش از کار ما، غایت نهایی هر کسبوکاری است. دانش گرافیک محیطی مثل اعلانهای تبلیغاتی و تجاری، علائم راهنمایی و رانندگی، ویترین مغازهها، طراحی شهری و اماکن عمومی نظیر هتلها، فرودگاهها و متروها، رستورانها و پارکها، فروشگاهها و مراکز مختلف ورزشی ،هنری و فرهنگی ، نوشتهها و تبلیغات بدنه ساختمانها و وسایلنقلیه عمومی و گرافیک در ابعاد بزرگ و نقاشی دیواری، پیکتوگرامها و علائم نمادین، نقش تعیینکنندهای در فعالیتهای تبلیغاتی و تجاری دارد. ارتباط ایجاد کردن بین برند و مخاطب در فروشگاهها و مراکز خرید وظیفه «گرافیک محیطی» است زیرا تاثیر تجاری و هویت بخشیدن به برند هدف با توجه به نیاز جامعه و درست تشخیص دادن و درست نشان دادن آن برند و هدفش، فقط از عهده یک متخصص بر میآید.
با توجه به رشته تحصیلی شما ورودتان به حوزه برندینگ و تبلیغات چگونه رقم خورد؟
بنده ازهمان ابتدا فعالیت کاریام را از چاپخانهها و شرکتهای تبلیغاتی آغاز کردم و کمکم با بالا رفتن سوابق کاری و تجارب مربوط، به عنوان مدیر هنری، مدیر خلاقیت، طراح هویت بصری، مشاور برندینگ و در نهایت طراح داخلی به فعالیت خود ادامه دادم که در حال حاضر موسس استودیو«س ص» بوده و مشغول فعالیتهای هنری و تجاری هستم.
لطفا در رابطه با اهمیت هویت بصری یک سازمان یا برند توضیح دهید.
هویت بخشیدن به هر المان، شخص یا محیطی باعث میشود آن برند یا عملکرد سازمان کاملا متفاوت از همگروههای خودش دیده شود. این موضوع در کسبوکار اهمیت ویژهای دارد چرا که باعث میشود بازار کسبوکار آن سازمان یا شرکت نسبت به رقبا متفاوت شده و نتیجه نهایی که فروش و عرضه است به حداکثر خود برسد.
رنگ سازمانی، نام تجاری و نشان تجاری(لوگو) بخشهای مهم هویت بصری یک سازمان هستند که مهمترین آنها که نقش اساسی در اذهان بازی میکند، «لوگو» یا همان «نام تجاری» است. با هویت بخشیدن به نامتجاری یک سازمان، میتوان تغییرات اساسی در کسبوکار آن سازمان ایجاد کرد.
شما سابقه همکاری با کدام برندها و مراکز خرید به عنوان مشاور برندینگ در کارنامه خود دارید؟
مجتمع مسکونی، تجاری پاناروما، مجتمع مسکونی رزت، مجتمع تجاری سیتادیوم، شهرک ویلایی پالم، شهرک ویلایی آرمانی، همراه اول ، تامین هلدینگ، کیش مدیفارم، رایانه گستر، دوان ایرانیان، گلرنگ، بوژنه، ال جی، و...
چالش اصلی برندهای ایرانی از نگاه شما چیست؟
این یکی از بحثهای مفصلی است که نیاز به بررسی کامل دارد، اما اگر بخواهم به طور خلاصه توضیح بدهم میتوانم به این نکته اشاره کنم که من همیشه وقتی وارد سازمانها و شرکتهای مختلف میشدم، یک خلاء بزرگی را در هویت سازمانی آن محیطها احساس میکردم. من با تلفیق هنر گرافیک محیطی و سواد مارکتینگی که داشتم، توانستهام در پروژههایم به طرز خلاقانه و هوشمند نقش موثری در کسبوکار و رشد برند داشته باشم.
در بحث استراتژی کسبوکار، قوانینی وجود دارند که یکی از مهمترین آنها ثبات ، صبر و کیفیت واقعی داشتن در آن صنف است .یکی از آسیبرسانترین مسائلی که یک برند را از دیده شدن محروم میکند و اغلب هم این نامهای تجاری عمرکوتاهی دارند، عدم داشتن کیفیت و اغراق در واقعیت ماجراست. صاحبان کسبوکار در اکثر موارد به خیال اینکه با داشتن یک نام تجاری به موفقیت دست خواهند یافت، مسیر تجاری را اشتباه طی میکنند. «لوگو» یا «نام تجاری» تنها بخشی از به نمایش گذاشتن هویت بصری سازمان است نه تمام آن!
صاحبان برند باید از همان ابتدا از مشاوران هویت بصری و برندینگ، برای داشتن یک استراتژی بلند مدت به جهت توسعه «نام تجاری» کمک بگیرند. به یاد داشته باشیم که هیچ هدف ارزشمندی در کوتاه مدت و بدون تلاش و عمق به جایی نمیرسد. مشاورین هویت بصری، باید قدم به قدم در کنار صاحبان کسبوکار باشند و باعث رشد و توسعه «نام تجاری» گردند تا به اجتماع درست نشان داده شوند. متاسفانه اغراق و طبل توخالی بودن یا حتی کمگویی و کاسته شدن از کیفیت بالای یک محصول، میتواند ضربههای سنگین تجاری به یک سازمان در این بازار رقابتی بزند که بعدها با بالا بردن و توسعه دادن نام برند هم قابل جبران نباشد.
لطفا بفرمایید از دیدگاه شما برندهای موفق جهانی چه استانداردهایی را برای موفقیت و محبوبیت رعایت میکنند؟
هر محیطی، روانشناسی خودش را برای ارائه استانداردهای بصری دارد. با توجه به قوانین دینی و فرهنگیای که ما در کشورمان داریم، هویت بصری باید در قالب فرهنگ، ساختار و چارچوبهای همان محیط ارائه بشود. تنها هویتی که در هر محیط و فرهنگی واقعا دیده میشود و جامعه را به سمت خودش ترغیب میکند، صداقت داشتن در نشان دادن واقعیت وجودی آن برند است. حالا خلاقانه به نمایش گذاشتن صداقت موجود، هنر مدیر هویت بصری و مشاور برند است که بتواند از یک برند در جامعه هویت بسازد و درست در معرض دید قرار بدهد. امروزه «مارکتینگ» مثل گذشته تعریف نمیشود و از ابزارهای بسته قبل برای به نمایش در آوردن هویت نامهای تجاری استفاده نمیکند و شاخههای جدیدی به آن اضافه شده از جمله برندهای معروف دنیا در حوزه«مارکتینگ».
امروزه رایحه، صدا، سبک تیم سازمانی و تمام جزئیات، سرنوست یک برند را تعیین میکنند.
لطفا توضیحاتی پیرامون روند فعالیت استودیوی خود به خصوص در دو بخش گرافیکی و طراحی داخلی انجام میگیرد، ارائه فرمایید؟
بله؛ بخش اول مربوط به گرافیک محیطی، هویت بصری، بسته بندی، مشاوره هنری و ایجاد استراتژیهای تولید محتوا با هدف تولید محتوای مناسب برای بهبود کیفیت در کسبوکار؛
و بخش دوم مربوط به طراحی داخلی که مربوط به طراحی واحدهای اداری، فروشگاهها، لابیهای مراکز تجاری با رویکرد هویت دادن به این اماکن، با استفاده از قوانین هویت بصری است.
نتیجه اینکه ما با تلفیق هنر گرافیکی و طراحی داخلی، ابزارهای مربوط به «برندینگ» را برای صاحبان برند خلق و مهیا میکنیم.
لازم به تاکید دوباره است که امروزه رقابت شدیدی بین صاحبان کسبوکار برای دیده شدن وجود دارد و خروجی تمام این تجارتها، فروش بهتر و کسب درآمد است. ما با ایجاد محیط مناسب کسبوکار صاحبان برند، در تلاشیم تا به بهترین شکل ممکن آنها را به هدفشان برسانیم.
از دیدگاه شما شاخص های طراحی یک لوگوی مناسب یرای برند چه مواردی هستند؟
اولین قدم اشراف پیدا کردن به دنیای آن برند و شناخت کافی نسبت به آن کسبوکار و بررسی لوگوهای رقبای اصلی است، دومین قدم بعد از بنچ مارک کردن، بررسی هویت برند و خلق هویت برند است چون تمام المانهای هویت بصری از دل هویت برند یا DNA برند گرفته میشود ،پس چیزی که قبل از طراحی یک لوگوی خوب اهمیت دارد، شناخت درست از عملکرد و استراتژیهای موجود در برند است تا به فرم، شکل، پالت رنگی و المانهای دیگر در هویت بصری برسیم و یک هویت بصری قوی در عین حال ساده و هوشمندی را خلق کنیم و نکته آخر اینکه توصیه میکنم به «لوگو» به چشم یک برند نگاه نکنیم برای اینکه برای «لوگو» یک ارزش خلق کنیم، نیازمند یک فرایند در حوزه برندینگ هستیم تا یک لوگوی قوی را تبدیل به یکی از ارزشهای اصلی برندمان کنیم.
نظرات