ظهور یک طرح غالب در ایجاد کسب و کار  و توسعه کارافرینی

ظهور یک طرح غالب در ایجاد کسب و کار و توسعه کارافرینی

ظهور یک طرح غالب گام تعیین­ کننده ­ای در ایجاد بازار جدید و توسعه کارآفرینی است. چون بسیاری از سازمانها تحت مرحله اولیه رشد هدایت می ­شوند. لذا یک طرح موفق غالب اولا تقریبا همیشه باعث ورود گسترده مصرف­ کنندگان به بازار است و دومین دلیلی که ظهور یک طرح غالب مهم است، صدها تن از پیشگامان اولیه که برپایه محصولات مختلف وارد بازار جدید شده ­اند خیلی سریع با ظهور طرح غالب از بین می ­روند.از سوی دیگر کسی  پیروز و موفق است و در آخر قهرمان می­ شود که شکل محصول او به طور قابل توجه­ ای براساس طرح غالب توسعه یافته است و لذا قهرمان محصول بودن مزایای اولیه بسیاری برای آنها فراهم می­ کند به عنوان کسانی که اولین بار وارد بازار جدید شدند که به آنها  اولین محرک اطلاق می­ شوند.

اکوسیستم- ما در مورد کارآفرینی صنایع خلاق صحبت می ­کنیم مانند فیلم،گالری هنری،پخش آهنگ و کتاب. به این موضوع فکر کنید یک کارآفرین تصمیم بر نشر کتاب داشته باشد اگر یک ناشر کتاب سعی نکند در محصولات جدیدش خلاقیت ایجاد کند. هزاران نفر را استخدام ­کند به آنها یک اتاق و یک کامپیوتر ­دهد و از آنها ­بخواهد به ازای دریافت حقوق ثابت کتاب های جدید منتشر کنند. واقعا این کار احمقانه به نظر می ­رسد این طور نیست؟ یک ساختار سازمانی شبیه این سریعترین راه برای خراب کردن خلاقیت و نوآوری ­هایی است که به نظر در  حال تولید می­ باشند.

به جای تلاش برای انجام تمام کارها از داخل، یک ناشر کتاب به بازار می ­رود به شناسایی توانایی نویسندگان خلاق و ماهر و ثبت قرارداد با آن ها برای آوردن محصولاتشان می­­ پردازد وقتی که یک کتاب نوشته شد نویسنده قرارداد بسته که توزیع و تبلیغات با ناشر کتاب است. به همین دلیل است که می­ گوییم برای ناشران بزرگ احمقانه است که تلاش کنند محصولات جدید را کاملا از داخل تولید کنند.این امر می­تواند شبیه یک نویسنده باشد که تبلیغات و فروش کتابش را خودش انجام دهد.تقسیم کار منجر به استفاده از نقاط قوت هریک از افراد و حداکثر رفاه همه افراد مشغول کار با توجه به توانایی­ هایشان می ­شود. ممکن است مشکلاتی بین ناشر و نویسنده به وجود آید اما این همان دلیلی است که مدیریت به وجود آمده است.

این یک ساختار است که در اکثر صنایع خلاق به یک رفتار عمومی تبدیل شده است. چه تعداد نمایشگاه نقاشی می­ شناسید که هرساله خودشان نقاشی­ هایشان را تولید کرده ­اند؟ یا چه تعداد نقاش معروف می­ شناسید که به صورت تمام وقت در گالری نقاشی استخدام شده ­اند؟

تصور اینکه پیکاسو و یا ون­گوگ در آزمایشگاه تحقیق و توسعه یک گالری بزرگ برای ایجاد شاهکار بعدی خود سعی کنند بسیار مضحک است و هیچکس هم آنرا جدی نمی­ گیرد. با این حال دقیقا باید چگونه سازمان­ های مدرن را برای ارایه محصولات اساسی جدید سازماندهی کرد.

یک قضیه مشابه برای ما توسط رید مکرا واتس انتشار یافت که به سندروم تیروکمان بچه­ گانه معروف است او یک پیوند یکسان بین صنایع خلاق و ایجاد محصولات و کارآفرینی ایجاد کرده است و نشان می­ دهد شرکت ­های مدرن چگونه می­ توانند ساختارشان را در امتداد خطوط صنایع خلاق ببینند برخی افراد ممکن است به تقسیم کار بین سازندگان و مروجانی که ما در صنایع خلاق می­ بینیم اعتراض کنند زیرا سازندگان محصولات اغلب افراد هستند(نقاشان،نویسندگان، خوانندگان).

    نظرات