بلاک چین قدرت غولهای فناوری را غیرمتمرکز میکند
در این مقاله پتانسیل تکنولوژی بلاک چین بنا به تغییرات سیستم های حکومتی بررسی شده است و عنوان میشود که با توجه به نوع تغییراتی که در سیستمهای حکومتی از استبداد مطلق به سمت دموکراسی انجام شده است، بلاک چین نیز تکنولوژی و فناوری را از سلطه غول های فناوری خارج خواهد کرد و باعث تحول زیادی در اینترنت خواهد شد.
در بیشتر طول تاریخ، تنها شکل دولت که انسانها با آن آشنا بودند سلطنت مطلقه بود. فرعونها، تزارها، امپراطورها و پادشاهان از قدرت کامل و متمرکز خود بهره میبردند. دنیا تجربههای دموکراتیک کمی مانند آتنین پلیس ، جمهوری رم و فلورانس و ونیز رنساس را به خود دیده بود.
در قرن هجدهم، انقلابهای آمریکا و فرانسه فرآیند غیرمتمرکزسازی قدرت را جرقه زدند. سیاستمداران و اندیشمندان آن زمان و علی الخصوص نویسندگان فدرالیست در آمریکا، در مورد ساختار دولتی یک جمهوری کبیر به بحث و گفتوگو پرداختند. پیش از آن تجربهای از یک دموکراسی در ابعاد بزرگ وجود نداشت. دموکراسی نیابتی با تفکیک قوا بهترین پاسخ یافته شده در آن زمان برای ساخت سیستمی بود که از تمرکز قدرت جلوگیری میکرد.
در ابتدای قرن بیست و یکم، انسانها با یک گسست جدید روبرو میشوند که به نوعی به انقلابهای دموکراتیک قرن هجدهم شباهت دارد: انتقال از اینترنت اولیه به عصر بلاکچین.
همانطور که جرن لنیر ( Jaron Lanier ) در «چه کسی مالک آینده است» به آن اشاره میکند، اینترنت با آرمانهای آزادیخواهانه زاده شد. کارآفرینان و ایدهآلگرایان دره سیلیکون همه برای دموکراتیزه کردن دسترسی به اطلاعات و دانش میجنگیدند. و این پدیده به بزرگترین تمرکز قدرت در تاریخ بشریت پایان داد.
شرکتهای بزرگ فناوری (گوگل، آمازون، فیسبوک و اپل که مجموعا به نام GAFA شناخته میشوند) به خلق انحصارهای جهانی پایان دادند. هرچند که آنها سازمانهایی تجاری هستند، از منظر سیاسی میتوان آنها را کشورهای مجازی نامید، سلطنتهای مطلقهای میلیونها کاربر رعیت دارند. مدیریت قوانین را مینویسد (قوانین و شرایط)، اداره عدالت را کنترل میکند (سیستم حل اختلاف)، قضات را منصوب میکند (مدیران) و تحریمهایی را اعمال میکند (تعلیق و اخراج کاربران).
آیا این سیستم با قدرت لویی چهاردهم در فرانسه قرن هفدهم تفاوت دارد؟ او نیز قانون مینوشت، قاضی منصوب میکرد و تحریم اعمال میکرد.
دقیقا مانند انقلابهای قرن هجدهم که منجر به غیرمتمرکزسازی قوا در کشورها شدند، انقلاب بلاک چین نیز غیرمتمرکزسازی قوا در اینترنت است. بسترهایی مانند شرکتهای بزرگ اینترنتی در حال ظهور هستند که غیرمتمرکز بوده و توسط کاربران اداره میشوند: Steemit (ردیت غیرمتمرکز)، Arcade City (اوبر غیرمتمرکز)، پروتکل اوریجین (eBay غیرمتمرکز) و غیره.
این سازمانها مانند جمهوریهای عصر اینترنت هستند. بدون این که مالک یا سلطانی تصمیمات یکجانبه بگیرد ( بهروزرسانیهای نرمافزاری، سیاست حریم شخصی، توزیع درآمد )، کاربران باید با هم تصمیم بگیرند. آنها از رعیت به شهروند تبدیل شدهاند.
این سازمانها برای رشد به ابزارهای حاکمیتی جدید برای تصمیمگیری نیاز دارند. مانند فدرالیستهای قرن هجدهم، ما باید در مورد دولت سازمانهای جدید و آنلاین دموکراتیک خود فکر کنیم.
یکی از گزینهها دموکراسی سیال است که ترکیبی از دموکراسی مستقیم و دموکراسی نیابتی است. در دموکراسی نیابتی، شهروندان قدرت رای خود را به نمایندگان خود تفویض میکنند. نمایندگانی که از طرف آنها در مورد مسایل گوناگون رای میدهند. در صورت عدم رضایت، شهروندان تنها میتوانند در انتخابات بعدی نمایندگان خود را عوض کنند. در دموکراسی سیال، شهروندان میتوانند قدرت رای خود را در مورد مسایل مشخص به نمایندگان تفویض کنند. برای مثال، تصمیمات در مورد بهروزرسانی نرمافزاری را به یک کاربر، و تصمیم در مورد توزیع درآمد را به کاربری دیگر تفویض کنند. اگر از نماینده رضایت نداشته باشیم، میتوانیم بلافاصله تفویض رای خود را باطل کنیم، بدون این که منتظر انتخابات بعدی بمانیم.
یک ایده دیگر فوتارکی (futarchy) است. نوعی از حکومت که توسط اقتصاددان رابرت هانسون (Robert Hanson) پیشنهاد شده است. در این سیستم کاربران نمایندگان یا سیاستها را انتخاب نمیکنند. آنها شاخصی را انتخاب میکنند که نشان میدهد از نظر آنها جامعه تا چه اندازه درست عمل میکند. سپس با استفاده از یک فناوری به نام بازارهای پیشبینی، انگیزههایی تولید میشوند تا سیاستهایی را پیاده کنند که شاخص انتخاب شده توسط شهروندان را بهینهسازی میکند. پروژههای بازار پیشبینی مانند Augur و Gnosis هماکنون در دست توسعه میباشند و در دسترس بودن اطلاعات و تصمیمگیری را بهبود میدهند.
نوع سومی از حاکمیت که برای سازمانهای غیرمتمرکز پیشنهاد شده دمارکی (demarchy) نام دارد که در زبان یونانی به معنی «فرصت» است. این سیستم بر اساس یک اصل آتنی قدیمی انتخاب اتفاقی نمایندگان در ترکیب با مفاهیم خرد جمعی عصر اینترنت بنا شده است. در زمان نگارش پیشنویس قانون اساسی، پدران بیانگذار ایالات متحده استفاده از قرعهکشی برای انتخاب نمایندگان را بررسی کرده بودند. آنها همانند متفکران کلاسیک آن را روشی برای جلوگیری از تشکیل فرقهها میدیدند. Kleros پروژهای است که بر این نوع از نحقیقات متمرکز است.
به طور خلاصه، در دوره ظهور سازمانهای غیرمتمرکز، حاکمیت با استفاده از بلاکچین به طور فزایندهای اهمیت پیدا میکند.
اگر فلاسفه بزرگ سیاسی در دوران ملت-دولتها مانند هابز، لاک، روسو، مونتسکیو، همیلتون و مدیسون امروز زنده بودند، بدون شک در مورد اقتصاد کرپتو مینوشتند. این رشته که ترکیبی از رمزنگاری و مهندسی شبکه و نظریه بازی است، به دنبال ساخت سازوکار حاکمیت برای سازمانهای بینام غیرمتمرکز است و علم خلق جوامع پایدار و مرفه همتا به همتا است.
منبع https://ablockchain.center/
نظرات