سه دلیل برای افزایش خریداران استارتاپها در آینده
تمایل سرمایهداران مطرح برای خرید استارتآپها در سالهای اخیر به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است؛ اما پیشبینی میشود در آینده سرمایهداران تمایل زیادی برای خرید استارتآپها پیدا کنند. در ادامه دلایل این پیشبینی را بیان میکنیم.
اکوسیستم - طبق آمار منتشر شده، میزان جذب خریدار توسط شرکتهای استارتآپ هر سال 35 درصد کاهش پیدا میکند. به نظر شما دلیل این موضوع چیست؟ وقتی این سوال از افرادی که توانایی خرید شرکتهای استارتآپ را دارند، پرسیده میشود، اغلب آنها در پاسخ به این سوال میگویند منتظر اصلاحات مالیاتی هستند. در صورتی که اصلاحات مالیاتی انجام شود و خریداران تصمیم بگیرند شرکتهای مختلف را بخرند، به سه دلیل پیشبینی میشود که یک محیط شدیدا رقابتی برای خرید این دسته از شرکتها ایجاد شود. در ادامه به بیان این سه دلیل میپردازیم.
نخستین دلیل این است که میزان نقدینگی خریداران برای تزریق به استارتآپها، در ترازنامه آنها افزایش یافته است به طوری که شرکتهای متمایل به خرید استارتآپها، در ده سال گذشته رشد بیست برابری داشتهاند و میزان نقدینگی این شرکتها درحالحاضر بیش از هشت میلیارد دلار است.
دومین دلیل، افزایش 28 برابری میزان جذب خریدار توسط شرکتهای ارائهدهنده نرمافزار در همین دوره زمانی است. اگر جذب هزاران میلیارد دلار سرمایه توسط این شرکتها در چند سال اخیر را نیز در نظر بگیریم، این موضوع بیشتر تعجببرانگیز میشود؛ برای مثال میتوان به جذب 26 میلیارد دلار سرمایه توسط شرکت LinkedIn، جذب 9.3 میلیارد دلار توسط شرکت Netsuite که در زمینه رایانش ابری فعالیت میکند و همچنین جذب 8 میلیارد دلار توسط شرکت Concur که در زمینه عرضه و توزیع نرمافزار فعالیت دارد، اشاره کرد. علاوه بر این در سالهای اخیر شاهد ایجاد شرکتهایی بودهایم که در زمینه مدیریت سرمایه و پشتیبانی مالی از استارتآپها فعالیت میکنند که از میان آنها میتوان به شرکتهایی همچون Marketo ،Cvnet و Xactly اشاره کرد. میزان جذب خریدار توسط شرکتهای باقیمانده برای مقابله با گسترش شرکتهایی که توسط بخش خصوصی اداره میشوند، به اندازه کافی رشد داشته است.
سومین دلیل این است که ترکیب این دو رویکرد بهعلاوه استقراض سرمایه، رویکردی است که تاکنون بیشتر شرکتهای مطرح فناوری آن را دنبال نکردهاند و این امر نشاندهنده این است که قدرت خرید زیادی در بازار پنهان شده است. اگر ما فرض کنیم که از نظر تئوری ده درصد از سرمایه موجود در بازار (سهام) و 50 درصد از نقدینگی میتواند برای خرید شرکتها مورد استفاده قرار گیرد و بدهیها را نادیده بگیریم، مجموع قدرت خرید، مبلغی در حدود 29.5 میلیارد دلار میشود که برای 30 نهاد و شرکت کافی است.
علاوه بر این، در این تحلیل قدرت خرید بزرگترین شرکتهای عرضهکننده نرمافزار نادیده گرفته شده است که از میان آنها میتوان به شرکتهایی همچون گوگل، مایکروسافت، فیسبوک، آمازون، سیسکو، اراکل و SAP اشاره کرد. این شرکتها بهراحتی میتوانند میزان مبلغ ذکر شده برای قدرت خرید را تا چندین برابر افزایش دهند.
نظرات