چگونه یک MVP خوب بسازیم؟
به اکثر افرادی که میگویند ایده خوبی داریم اما از کجا وچطور باید شروع کنیم؟ توصیه میشود که ابتدا یک نمونه اولیه و خیلی ساده از ایده خود را بسازید. با این اقدام شما لزوما نمونه اولیه را میسازید تا بررسی کنید که آیا کسی به آن توجه میکند یا خیر؛ در این مرحله است که به MVP اشاره میشود؛ این اصطلاح مخفف عبارت Minimum Viable Product است.
اکوسیستم - تعریفهای متفاوتی برای MVP وجود دارد، اما در اینجا راهگشاترین تعریف این مفهوم نقل خواهد شد، این تعریف ناظر بر اساس اقتصاد یعنی عرضه و تقاضا میباشد. در این فضا، هر آنچه که بازار بخواهد مدنظر است نه آنچه که ما تصور داریم. بنابراین باید روشی علمی وجود داشته باشد که این حدسیات و فرضیات را ارزیابی کند؛ یکی از این روشها سنجش آنچه فکر میکنیم در ارتباط مستقیم با مشتریان احتمالی است تا بتوانیم عکس العملهای آنان را مورد بررسی قرار دهیم. برای این منظور ابتدا باید یک نمونه اولیه ساخته شود؛ نمونهای که قطعا به دلیل زمان و هزینه کم، کامل نیست و حتی میتواند با ایراداتی نیز همراه باشد، اما باید عملکرد اصلی را تا اندازهای که مشتری درک کند، داشته باشد.
استیو بلنک (مدرس دانشگاه و کارآفرین سریالی در سیلیکون ولی)، MVP اینگونه تعریف میکند که MVP کوچکترین، خلاصهترین و جمع و جورترین مجموعه ممکن از قابلیتهایی است که به عنوان یک محصول مستقل کار میکنند و میتوانید مساله اصلی نیاز را رفع کند و ارزش محصول را به نمایش بگذارد.
اشتباهات مصطلحی در مورد MVP وجود دارد، که بعضی از آنها در ادامه آورده شده است.
۱- MVP همان پروتوتایپ است
بعضی MVP و پروتوتایپ (Prototype) را یکی در نظر میگیرند، اما در حقیقت این دو تفاوتهای ذاتی زیادی دارند. پروتوتایپ یک نمونه اولیه از ایده شما است با این هدف که اگر فردی قصد دارد عضو تیم کاری شما شود یا اگر قصد دارید به دوستان و آشنایان خود نشان دهید که مشغول انجام چکاری هستید، این نمونه اولیه را به آنها نشان دهید. اما، MVP نمونهای از محصول است که عملکرد اصلی و به قول معروف، جانمایه ایده شما را در خود دارد و عملکرد نمونه اصلی را نیز دارد؛ مخاطب MVP را مشتریان احتمالی تشکیل میدهند تا آن جانمایه ایده را ببینند و بررسی کنند آیا در مسیر رفع نیازی که شما مطرح کردهاید، قرار دارد یا خیر؟ و به شما بازخورد بدهند.
بطور مثال در مورد نرم افزارها، Prototype عمدتا با استفاده از UI طراحی میشود ولی وقتی کار جدیتر شد، MVP ساخته میشود که تنها UI نیست بلکه Backend نیز دارد. توسعه MVP برای مثال بر اساس SCRUM در Sprintهای هفتگی که خروجی قابل ارائهای را بدهند، برنامه ریزی و انجام میشود و در پایان آنچه تهیه شده است به مشتری ارائه میشود تا تست کند و بازخوردهایی برای بهتر شدن کار ارائه دهد.
۲- ظاهر MVP اهمیت زیادی ندارد
این جمله خطرناکی است، زیرا افراد به سمت ساختن نمونهای زشت هدایت میکند. حقیقت این است که نخستین چیزی که مشتری احتمالی از نمونه اولیه محصول میبیند، ظاهر آن است و از آنجایی که ظاهر تاثیر روانی بسیار زیادی دارد، وقتی مشتری محصولی زشت را ببیند، به صورت ناخوآگاه نسبت به آن حس خوبی پیدا نخواهد کرد، در نتیجه هر نظری هم که بدهد چندان مفید نخواهد بود.
۳- پس از ساخت اولین MVP به سراغ جذب سرمایه بروید
ساختن MVP به زمان احتیاج دارید، خیلیها با ساخت یک MVP مثل مشق شب، یا رفع بهانههای شتاب دهندهها یا سرمایه گذاران برخورد میکنند و تمایل دارند که هرچه سریعتر آن را از سر خود باز کنند و به مسئله اصلی یعنی جذب سرمایه برسند؛ اما به دو دلیل این اشتباه بزرگی است؛ اول اینکه MVP یک موجودیت در حال تغییر و تکامل است و با یکی دو نسخه تمام نمیشود و دوم اینکه اصل مطلب ساختن این نمونه اولیه این است که کشش بازار را اثبات کند تا سرمایه گذاران مجاب شوند.
۴- MVP نسخه کوچکتری از محصول نهایی است
بعضی از برنامه نویسان هنگام ساختن MVP تصور میکنند که در یک مسابقه برنامه نویسی شرکت کردهاند و قرار است مهارت های شخصی آنان را در برنامه نویسی سنجیده شود. در نتیجه دائما به فکر بهینه کردن کدها و الگوریتمها و یافتن بهترین زیرساختها یا چهارچوبهای نرم افزاری هستند. در حالی که عاقلانهتر است اگر تنها زمانی سراغ این تکنولوژیهای برتر و فریمورکهای پیشرفته تر و پرهزینهتر بروید که مطمئن باشید اصل داستان معتبر است و در مقیاس کوچک میتوان کاری انجام داد.
۵- MVP یک نمونه نصفه و نیمه از محصول است که با کمک مشتریان تکمیل میشود
امروزه محصولات و خدمات متعددی فضای فکری مردم را در بر گرفته است و هر یک از این محصولات برای گرفتن سهم بیشتری از بازار صدها استراتژی ریز و درشت به کار میبرند. بنابراین، مشتریان احتمالی شما وقتی MVP را میبینند در ذرهن خود آن را با صدها محصول کامل، زیبا و بی نقص موجود در بازار مقایسه میکنند در نتیجه به یک محصول نصفه و نیمه و پر از مشکل اهمیتی نمیدهند تا بخواهد آن را امتحان کند و برای بهتر شدن محصول به شما بازخورد بدهند. توجه داشته باشید فقط زمانی مشتریان احتمالی به یک MVP نصفه و نیمه و پر از ایراد عکس العمل نشان میدهند و آن را آزمایش میکنند که نیازی که تشخیص داده شده است بسیار زیاد و گرفتاری مردم از نداشتن راه حل مناسب خیلی عمیق باشد. در این شرایط آنها از امتحان کردن یک راه حل نوآورانه حتی اگر ایراداتی هم داشته باشد استقبال خواهند کرد.
۶- صفحه فرود، ویدیو یا پاورپوینت انواع MVP هستند
گاهی مثالی خوشبینانه از ویدیوی دراپ باکس و یا صفحه فرود سایتهایهای مشهوری آورده میشود که قبل از ساخت محصول در اختیار مردم قرار داده شدهاند و مردم از آن استقبال کردهاند. در حقیقت این موارد MVP نیستند زیرا نمیتوان آن را در اختیار مشتریان احتمالی قرار داد تا از آن استفاده کنند. این موارد بیشتر ابزارهایی برای جلب مشتریان و نظرسنجی محسوس یا غیرمحسوس برای بررسی اینکه آیا نیازی در بازار وجود دارد یا نه هستند. همانطور که بخش قبل گفته شد، زمانی این موارد MVP محسوب میشوند که راه حل و یا ایدهای که ارائه میشود، مانند دراپ باکس بسیار نوآورانه باشد، در غیر اینصورت درباره کارهایی مانند فروشگاه اینترنتی یا اپلیکیشن درخواست خودرو که مشتریان نمونههای خیلی خوبی از آنها را در اختیار دارند، نمی توانند نقش درستی در سنجش رفتار و عکس العمل مشتریان داشته باشند.
یک MVP مناسب چگونه باید باشد؟
همانطور که اشاره شد یک MVP قبل از هر چیزی به مشتریان احتمالی نیاز دارد که بتوانند آن را به درستی امتحان کنند؛ باید مشتریان احتمالی را به درستی انتخاب کنید، این یعنی هر کسی برای تست MVP شما مناسب نیست. اقوام درجه یک و دوستان نزدیک را کلا فراموش کنید و به دنبال مشتریانی باشید که نیازی که محصول شما برطرف میکند را بخواهند. آنها افرادی هستند که با روی باز و صادقانه به شما نظرات و احساس خود را از کار کردن با MVP میگویند، زیرا امیدوارند که این نظرات باعث بهتر شدن محصول نهایی شود و بتواند در آینده گرفتاریشان را حل کند.
نظرات