بازی اقتصادی به نام تلاطم بازار

بازی اقتصادی به نام تلاطم بازار

تلاطم انواع بازارهای اقتصادی از بهمن ۱۳۹۶مسأله ای غیرقابل انکار است که عوامل مختلفی را می توان در ایجاد آن مؤثر دانست.

اکوسیستم - اختلاف معنی دار نرخ ارز در بازارهای رسمی و غیررسمی، کمبود تقاضای ناشی از افزایش بی برنامه صادرات برخی از انواع کالاها، تغییرات غیرقابل پیش بینی مقررات حاکم بر بازار، فقدان کنترل و نظارت کافی بر عملکرد اقتصاد، عدم هماهنگی نهادهای دولتی مرتبط با فعالیت های اقتصادی، فساد اداری، نظام مالی و بانکی ناکارآمد، افزایش انتظارات تورمی، افزایش تقاضای کاذب، ورود هیجانی خریداران به بازار عواملی است که قطعا هریک سهم قابل سنجشی را در بی ثبات ساختن بازارها به خود اختصاص می دهند؛ سه گروه خانوارها، بنگاه های خصوصی و دولت در ایجاد و مؤثر واقع شدن هر یک از این عوامل در متلاطم ساختن بازارها ایفای نقش می کنند؛ اما عاملی که از نگاه این یادداشت دارای اهمیت است، عامل ورود تقاضای غیرضروری و هیجانی خریداران کاذب به بازار است؛ زیرا به نحوه عمل مردم که در ادبیات اقتصادی از آنها با عنوان گروه خانوار نام برده می شود، مربوط است.

صحنه اقتصاد را می توان به یک صحنه بازی تشبیه کرد که در آن مردم به دو گروه بازیگر تقسیم می شوند: خریداران و فروشندگان. فرض کنید ورود هر خرید اضافه به صحنه بازی یک واحد قیمت را افزایش می دهد و از این طریق یک واحد افزایش هزینه نصیب خریداران می شود و یک واحد سود نصیب گروه فروشندگان. در مرحله بعدی خریداران به فروشنده و فروشندگان به خریدار تبدیل می شوند و مجددا بازی تقسیم منافع جمعی به صورت یک واحد افزایش هزینه برای خریداری که اکنون باید خرید خود را با یک واحد قیمت بالاتر انجام دهد و یک واحد سود برای فروشنده ای که می تواند فروش خود را با یک واحد قیمت بالاتر انجام دهد، ادامه می یابد.

به سادگی می توان دریافت که جمع عایدی این بازی برای همه گروه هایی که درون بازی هستند، صفر است. اگرچه این مثال به زبان خیلی ساده، نتیجه قطعی یک نظریه بسیار پیشرفته با عنوان نظریه بازی را توضیح می دهد، ولی موضوع اصلی این یادداشت این نظریه نیست، بلکه موضوع اصلی توضیح این مسأله است که مردم با فکر کسب سود وارد صحنه بازی ای شده اند که صحنه گردان آن رانت جوها و فرصت طلب ها هستند که با طراحی عامدانه چنین فضایی مردم را به صحنه بازی می کشانند تا خالص منافع مثبت را برداشت کنند؛ مثلا گروه هایی که به منابع ارز رسمی دسترسی دارند؛ بنگاه های انحصارگر که می توانند کمبود کاذب ایجاد کنند.

چطور یک چنین صحنه بازی طراحی می شود؟ متاسفانه عملکرد مسئولان به نحوی است که از یک طرف شرایط را برای طراحی چنین صحنه هایی مناسب و از طرف دیگر اعتماد و امید به آینده را تخریب می کند.

به عنوان مثال از یک طرف دسترسی به بازارهای ارزی، تبعیض آمیز هستند، اختلاف نرخ ارز بین بازارهای رسمی و غیررسمی برقرار است، تراکنش های مالی غیرقابل نظارت و کنترل هستند و به عبارت صحیح تر بازارهای ارزی ناکامل هستند. از طرف دیگر انتشار اطلاعات جرائم اقتصادی در غیاب انتشار مستندات قابل اعتماد توسط مراجع رسمی، در غیاب دادرسی شفاف و سریع، به شدت اعتماد را تخریب می کند؛ این موارد را قرار دهید در کنار کوبیدن بر کوس جنگ، اخبار تشدید تحریم های اقتصادی، عدم توافق گروه های مختلف سیاسی در حرف و در عمل، جنگ های روانی رسانه ای که به شدت تخریب کننده امید به آینده است، همه این موارد مصادیقی هستند که شرایطی مناسب برای طراحی چنین صحنه هایی را به وجود می آورند.

بازگردیم به صحنه بازی و در مقابل، شرایط عدم ورود خریدار اضافه را بررسی کنیم، انصراف هر خرید اضافه در بازار موجب کاهش یک واحدی قیمت می شود، بنابراین برای خریدار یک واحد کاهش هزینه را به دنبال خواهد داشت؛ در حالی که حاشیه سود فروشنده نیز صفر می شود و در کل منافع جمع یک واحد مثبت خواهد بود؛ در برابر حالتی که با ورود یک خرید اضافه به بازار منافع جمعی صفر می شد و این وضعیت در اقتصاد، تعادل حاصل از همکاری است.

هر چه جامعه از سطح همکاری و همیاری اجتماعی بالاتری برخوردار باشد، آن جامعه در رسیدن به نقطه تعادل حاصل از همکاری در صحنه اقتصاد موفق تر عمل خواهد کرد. این گونه جوامع، آموزش دیده و آگاهی یافته اند که منافع فردی شان با افزایش منافع جمعی در یک افق بلندمدت افزایش می یابد و انتخاب نقطه همکاری در مناسبات اقتصادیشان، یک انتخاب منطقی و به اصطلاح اقتصادی؛ یک رفتار عقلایی است و نه یک انتخاب ناشی از هیجانات انقلابی و یک چنین انتخابی از روی آگاهی یک انتخاب پایدار خواهد بود.

    نظرات