آیا استارتاپ ها باید به سمت بورس بروند؟
غربالگری از نوعی که بسیاری از کسبوکارها را از بازار کنار میزند و بسیاری از شرکتها برای زنده ماندن باید به بازار سرمایه بروند و به جای تکیه بر چند سرمایهگذار با منابع مالی درشت، روی هزاران خریدار سهام با منابع مالی خرد تکیه کنند حوزههایی که جای خالی فضای آنلاین را به خود دیدهاند، ناگزیری متولیان امر از توجه به ظرفیتهای این حوزه و راهکارهایی که شرکتها برای زنده ماندن و عبور از دوران کرونا باید در پیش بگیرند، از بخشهای متنوع صبحتهای مدیرعامل صندوق سرمایهگذاری سرآوا است که در ادامه میخوانید اما از این جهت اتفاقا یک سیکل تجاری است که نشان میدهد آینده اقتصاد چگونه پیش خواهد رفت. حال سوال این است که چه کسبوکارهایی از زیر فشار این شیوع پاندمیک (دنیاگیر) و این ریسک سیستماتیکی که به آن دچار شدهاند، زنده بیرون میآیند و میتوانند بعد از این دوران با ریکاوری کردن، دوباره در مسیر رشد قرار بگیرند؟ بخش دیگر این سوال هم میتواند این باشد که آیا شیوع این ویروس، به مرگ شرکتها و کسبوکارها منجر میشود؟ به نظرم کسبوکارهایی که استراتژی خود را بر اساس شرایط جدید بازآفرینی میکنند، میتوانند زنده بمانند و از این دوران عبور کنند و در پساکرونا حتی قویتر به کار خود ادامه دهند. چه کسبوکارهایی زنده میمانند و چرا؟ یعنی چه فاکتورهایی را رعایت میکنند یا از چه فاکتورهایی برخوردار هستند که میتوانند این دوران سخت را پشت سر بگذارند؟ یعنی به این وضعیت واکنش سریع نشان میدهند و در زمان کوتاهی برای کاهش هزینه اقدام میکنند و تا حد امکان از منابع مالی موجود خود محافظت میکنند اقدام سوم این است که شرکتها و کسبوکارها باید خیلی سریع شروع کنند به برقراری مفاهمه با سیاستگذاران آن صنعت. راه حل چهارم این است که کسبوکارها آماده باشند تا اگر در هر بازه زمانی آینده مثلا دو، سه یا چهار ماه دیگر روند عادی به اقتصاد بازگشت، سایه سیاه کرونا از کشور رفع و تقاضا مانند قبل شد، سریع بتوانند روند کسبوکارشان را به حالت قبل از دوران کرونا بازگردانند در این صورت و اگر پاسخ مناسبی در این زمان ندهند، تجربه منفی برای کاربران ثبت میشود و در آینده هم دیگر مشتریان به سمت آنها نخواهند رفت و کسبوکارشان رفته رفته روند کاهشی و نزولی را طی خواهد کرد نکته دیگری هم که به ذهنم میرسد این است که در چنین دورانی کسبوکارها با قانونگذاران و مسئولان رگولاتوری به تفاهمهایی برسند که در بخشی از قوانین حوزه کسبوکارها، تسهیل قائل شوند و همچنین از برخی منابعی که برای چنین مواقع و وضعیتهایی اختصاص مییابد، برخوردار شوند. به بازگشت به کار نیروی انسانی اشاره کردید؛ در مورد منابع انسانی هم این مشکل وجود دارد که وقتی کسبوکاری منابع انسانیاش را در دوران بحرانی تعدیل کرده است، آیا در زمان بازگشت اقتصاد و برگشت شرایط عادی به حوزه کسبوکارها، آیا منابع انسانی به آن شرکت اعتماد میکنند و چنین شرکتی باز هم میتواند در مقیاس وسیع به استخدام منابع انسانی مورد نیازش بپردازد؟ فرض کنید که اگر در یک صعنت هشت بازیگر وجود داشته باشد و در دوران پساکرونا چهار شرکت باقی بمانند، به اندازه چهار شرکت استخدامی منابع انسانی داریم و در دورهای افراد زیادی بلاتکلیف هستند و شغلی نخواهند داشت. تا اینکه آن چهار شرکت، رشد دوباره کسبوکارشان را شروع کنند، چون برخی از رقبایشان از بازار کنار رفتهاند، بازارشان چند برابر شده است و بنابراین برای اینکه بتوانند سهم بازار بگیرند و رشد کنند نیاز به نیروی انسانی خواهند داشت. شما چه تحلیلی از وضعیت سرمایهگذاری در دوران پساکرونا در اکوسیستم استارتآپی ایران دارید؟ در اینجا سه فاکتور اساسی وجود دارد؛ یکی اینکه ایران با بقیه کشورهایی که در آنها اقتصاد دیجیتال در آنجا رونق دارد، متفاوت است. وقتی شرایط اقتصادی و تجاری ناخودآگاه نوعی از غربالگری را انجام میدهد و برخی از شرکتها و کسبوکارها از بازار حذف میشوند، پس سرمایهگذاران هم با انتخابهای کمتری مواجه هستند این امر در همه جای دنیا برای سرمایه وجود دارد و سرمایه و سرمایهگذار را محتاط میکند. اما تفاوت این امر با ایران در این است که در فضای تورمی اقتصاد و در یک وضعیت رکود تورمی، داراییهای فیزیکی اطمینان بیشتری برای سرمایهگذاری ایجاد میکند و سرمایهگذار اطمینان دارد که سرمایهاش حداقل به اندازه تورم رشد میکند اما داراییهای غیرفیزیکی مانند سرمایهگذاری روی استارتآپها متفاوت است و سرمایهگذار اطمینان ندارد که سرمایهاش حداقل به اندازه تورم رشد کند نکته سوم مشترک در همه دنیا این است که وقتی شرایط اقتصادی در همه جای دنیا به اصطلاح سخت و راکد شده است، سرمایهگذاران با قیمت بهتری میتوانند سرمایهگذاری کنند. مفهوم تخریب خلاق این است که در اقتصاد، در دورههایی، برخی از کسبوکارها که قبلا کار میکردند در دورهای به دلیل متغیرهای محیطیشان دیگر امکان کار کردن ندارند، از بین میروند و به جای آنها کسبوکار دیگری ایجاد میشود و رشد میکند که به نیازهای دنیای جدید، پاسخ بهتری میدهد. همین الان یکی از دغدغههای نظام آموزشی این است که با این وضعیتی که بر اساس پایبندی به فاصلهگذاری اجتماعی ایجاد شده است، چگونه موضوع آموزش را برای سطوح مختلف مدارس و دانشگاهها پیگیری و حل کند. حوزه ششم هم حوزه ایکامرس (تجارت الکترونیک) بوده که در ساختار سرمایهگذاری شرکت ما یعنی سرآوا هم بسیار مورد توجه است و به صورت جدی دنبال میشود. مثلا دیجیکالا یکی از کسبوکارهایی است که در چنین دورانی کمک زیادی به دولت میکند؛ هم به لحاظ ارسال کالای مورد نیاز خانوادهها، جلوگیری از شیوع بیماری و هم اینکه به افرادی که تاکنون رفتار خرید آنلاین نداشتند، برای خرید آنلاین آموزش میدهد. موجب میشود که مسئولان و دولتمردان ما به فکر توسعه زیرساختهای اینترنت و گسترش فرهنگ استفاده از خدمات آنلاین بیفتند یا اینکه این دوران هم میگذرد، باز حرف زدن از اقتصاد دیجیتال فراموش میشود و تغییر خاصی را در وضعیت پس از آن نخواهیم دید؟ هدفم این است که بگویم تا قبل از شیوع ویروس کرونا و ایجاد چنین وضعیتی که الان در کشور میبینیم، اقتصاد دیجیتال هم برای دولت یک کالای لوکس بود اما کرونا هم به مردم و هم به دولت نشان داد که اتفاقا در حوزههای دیگری مانند سلامت، بیمه و دیگر بخشها نیز استفاده از ظرفیتهای حوزه آنلاین، جزو ضروریات اولیه زندگی است و اگر این امکان را نداشته باشند، کمبودهای زیادی را احساس میکنند
متن کامل نوشته در سایت مرکز ملی نوآوری فناوری های ورزشی
نظرات