چگونه از تئوری انتخاب برای شناسایی و رفع نیازهای اساسی خود بهره گیریم؟
تئوری انتخاب تبیین میکند که ما بهعنوان یک انسان برای دست یافتن به آنچه میخواهیم، چگونه رفتارمان را انتخاب میکنیم. بر اساس این تئوری تمامی آنچه ما انجام میدهیم یک رفتار است و نیز اینکه همه رفتارها عمدی بوده و از درون ما برانگیخته میشوند. گلاسر باور دارد تمام فلسفه تئوری انتخاب بر انگیزه درونی و انتخاب استوار است. شعار تئوری انتخاب این است انسان در هر لحظه رفتاری از خود نشان میدهد که بهترین تلاش برای ارضاء نیاز اوست و باید به یک هدف ختم شود. درصورتیکه اگر بتوانیم بر رفتار و ذهن خود کنترل داشته باشم، بر اساس عوامل درونی تصمیمی میگیریم و میتوانیم در یک نگاه کلی تئوری انتخاب بر این دیدگاه استوار است که رفتارهای هر انسان، انتخابهای او برای ارضای نیازهایش است. این دیدگاه دربردارنده این مضمون است که رفتار ما در هر زمان بهترین تلاش ما برای کنترل دنیای پیرامونمان و نیز خودمان بهعنوان بخشی از این دنیا است، بنابراین ما باید همواره بهگونهای رفتار و انتخاب کنیم که به بهترین نحو نیازهایمان را برآورده کنیم. طبق این دیدگاه رفتار هر شخص در هر مقطع زمانی بهترین تلاش وی برای ارضای نیازهایش است. پنج نیاز اساسی انسان بر اساس تئوری انتخاب شامل این موارد است: این نیاز طبق دستهبندی هرم مازلو در کف هرم نیازها قرار دارد و شامل اعمال میشود که در بقاء و ادامه حیات ما نقش دارند. نیاز به دوست داشته شدن و مورد توجه قرار گرفتن نیز یکی دیگر از نیازهای انسان است. نیاز به احساس تعلق و پیوند عاطفی داشتن با دیگر افراد، نیازی است که در همه انسانها وجود دارد، گلاسر در مفهوم سلامت روانی فرد به اهمیت روابط متقابل بین افراد تاکید دارد. به اعتقاد گلاسر، نیاز به تعامل با دیگران و داشتن رابطه صمیمانه یکی از نیازهایی است که باعث صدور رفتار در ما میشود. در مشاوره برای آموزش مفهوم نیاز به احساس تعلق سه حالت اصلی میتوانیم در نظر بگیریم: ضروری است که مربیان و مشاوران مدنظر داشته باشند که چگونه میتوانند زمینههای احساس تعلق را برای مراجع تسهیل کنند و او را یاری کنند تا با افراد مهم زندگیاش رابطه معنادار و رضایتبخش برقرار نماید. انسانها به خاطر عشق و صمیمیت ازدواج میکنند اما همانطور که رابطه پیش میرود، منازعه بر سر قدرت برای به دست گرفتن کنترل رابطه نیز ممکن است بیشتر شود. گلاسر بیان میکند که عشق ناکافی لزوما آن چیزی نیست که یک رابطه را خراب میکند بلکه آنچه باعث از بین رفتن یک رابطه میشود منازعه و رقابت بر قدرت است که خود را به شکل کنترلگری در رابطه زناشویی نشان میدهد. ناکامی در به دست آوردن احساس خودارزشمندی ریشه بسیاری از مشکلات بوده و این مسئله در رابطه با سالهای اولیه زندگی که پایه و اساس خودارزشمندی شکل میگیرد، جایگاه ویژهای دارد و اهمیت آن هم برای معلمان و هم برای والدین روشن است. حتی در شرایطی که عوامل بازدارنده و سخت محیطی اعمال میشود، انسانها میتوانند همچنان آزادی درونی خود را حفظ کنند، به این معنا که آنها میتوانند انتخاب کنند که چگونه به شرایطی که در حال تجربه آن هستند پاسخ بدهند. آنچه ما بهعنوان آزادی میخواهیم این است که از روی اختیار زندگیمان را بکنیم و خودمان را بهطور آزادانه ابراز کنیم و از کنترل و فشارهای غیرضروری و بیرونی رها باشیم. یکی دیگر از نیازهای حیاتی انسانها نیاز به تفریح است تا از این طریق تمایلات روحی و حس آزادی را تجربه کنند. دلیل عمده اینکه بسیاری از روابط طولانیمدت، خیلی خشک و بیروح میشود، این است که تفریح، بهعنوان نیاز برای یکی از طرفین بهاندازه طرف مقابل درک نشده یا نادیده گرفته میشود. ازآنجاکه این نیازها در تمام انسانها دیده میشوند، گلاسر آنها را «برنامهریزی ژنتیکی» مینامد. گلاسر معتقد است ما با این دستورالعملهای ژنتیکی به دنیا میآییم و تمام انسانها از صبح تا شام برای ارضا آنها تلاش میکنند. ده اصل مهم تئوری انتخاب دکتر گلاسر، ده اصل مهم تئوری انتخاب را چنین عنوان مینماید و معتقد است با رعایت این اصول میتوان در ابتدا آزادی و اختیار شخصی را تعریف و سپس بازتعریف نمود. اینکه با اطلاعات چگونه برخورد کنیم انتخاب خود ما یا دیگران است. رفتارها انتخاب میشوند اما از میان چهار المان عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی، ما فقط بر روی عمل و فکر کنترل داریم. تمام رفتارهای کلی، انتخاب هستند اما ما فقط بر مولفههای عمل و فکر بهطور مستقیم و بر مولفههای احساس و فیزیولوژی بهطور غیرمستقیم کنترل داریم، یعنی با انتخاب شیوه عمل و فکرمان و به واسطه آنها احساسات و فیزیولوژی خود را نیز میتوانیم کنترل کنیم. تئوری انتخاب معتقد است که همه ما پنج نیاز ژنتیک داریم که توسط آنها برانگیخته میشویم. تمام رفتارهای ما هدفمند و برای ارضای یکی از نیازهای ما صادر میشود.
متن کامل نوشته در سایت پروفایلسنتر
نظرات