بزرگشدن استارتاپها در چارچوب منافع ملی است
به خاطر سابقهای که آقای جلالپور در امور اقتصادی و کارآفرینی دارند و در این زمینه چهره شناختهای هستند ضمن اینکه با استارتاپها آشنایی داشته و در اقتصاد سنتی و هم در اقتصاد دیجیتال حضور دارند، این پنل را با صحبتهای ایشان شروع میکنیم. پاسخ به این سوال که مسائل اقتصادی فقط شرایط را برای استارتاپها سخت کرده یا روی کار همه مجموعه فعالیتهای اقتصادی تاثیر گذاشته، واضح است که امروز مجموعه فعالیتهای اقتصادی کشور از بیبرنامگی، تصمیمات غلط و بیخردی، شرایط ناگواری را تجربه میکنند. هرچند الان دچار تنش هستند اما در این زمینه تجربه دارند و توانستهاند پایگاهی برای خود بسازند، اما کارهای نو از جنس استارتاپی، هم نوپا هستند و هم اینکه در فضای امروز کشور و در سیاستگذاریها و در میان تصمیمگیران و مدیران کشور، طرفدار و جایگاه ویژهای ندارند، چون ما اقتصادی داریم که عدهای خاص از منابع و منافع و هر آنچه که در طول این دههها بوده است، بهرهبرداری کردهاند و الان نگران هستند که این مجموعههای استارتاپی مانع و مزاحمشان شوند، پس مسلما استارتاپها در شرایط سختتری قرار دارند. اما تفاوتی بین ایندو دوره وجود دارد که امیدواری ایجاد میکند و آن این است که به این فضا و این دوره میتوان اعتماد کرد که اگر این دوره سخت را پشت سر بگذارند، اقتصادی را شکل میدهند که نتیجهاش اقتصاد پایدار خواهد بود که میتواند تغییری اساسی در حکمرانی ایجاد کند. هرچند در این سالها بنگاههای اقتصادی شخصی خودمان وضعیت خوبی داشته و پیشرفته است، اما در حکمرانی تاثیرگذار نبودیم و در تغییر فضای کشور نقشی نداشتیم و نتوانستیم این رسالت را انجام بدهیم. آقای سلطانی، به نظر شما چقدر فضا برای رشد و بزرگشدن شرکتهای استارتاپی در ایران وجود دارد و امنیت لازم برای اینکه شرکتهای بزرگی در ایران ایجاد شود، وجود دارد؟ باید در کنار هم برای تغییر این شرایط تلاش کنیم تا به صورت مسالمتآمیز این تغییر نگرش در حاکمیت ایجاد شود که اقتصاد را باید بدهد به دست بخش خصوصی و استارتاپها و نترسد از اینکه سهم خودشان از اقتصاد کم شود مشکل اصلی ما الان این است که حاکمیت باور ندارد که خودش هم باید تغییراتی ایجاد کند. شاید دوبی در مسائل مختلفی هنوز مشکلاتی داشته باشد اما میدانیم که طی ۴۰ سال گذشته در اقتصاد و بیزینس بسیار موفقتر از ایران عمل کرده است. دلیلش هم این است که به نوآوری و جذب سرمایهگذاری باور دارند و برای کسبوکارها سقف رشد تعیین نمیکنند. بنابراین هم ما از بدنه بخش سنتی اقتصاد و هم استارتاپها، باید در کنار هم برای تغییر این شرایط تلاش کنیم تا به صورت مسالمتآمیز این تغییر نگرش در حاکمیت ایجاد شود که اقتصاد را باید بدهد به دست بخش خصوصی و استارتاپها و نترسد از اینکه سهم خودشان از اقتصاد کم شود. میخواهم این سوال را از حمید محمدی و حسام آرمندهی هم بپرسم که استارتاپهایی مانند کسبوکارهای شما تا چه اندازه میتوانند در اقتصاد ایران بزرگ شوند؟ حالا علیبابا را بهعنوان یک بنچمارک که رهبر بازار ایکامرس چین است، در نظر بگیریم که الان ارزشی بیش از ۵۰۰ میلیون دلار دارد با بزرگترین ایکامرس ایران یا سایر کسبوکارهای بزرگ با ارزشگذاری بالا مقایسه کنیم، در خوشبینانهترین حالت ممکن میبینیم که بزرگترین ایکامرس ایران یکهشتصدم بزرگترین ایکامرس چین یعنی علیباباست؛ یعنی اقتصاد ۲کشور ایران و چین، نسبت یک به ۳۰ دارند اما ارزش مارکت لیدرهای یک سگمنت در ۲کشور، تفاوت ۸۰۰برابری دارد. حتی در ابعاد ایران اگر بخواهیم یک ایکامرس را که لیدر بازار باشد، در نظر بگیریم، اندازههایی که امروز در موردشان صحبت میکنیم، اندازههای بسیار کوچکی است، چون داریم در مورد اندازه ریتیل به ریتیل (خردهفروشی) نزدیک به یک درصد و در خوشبینانهترین حالت ممکن، نزدیک به ۲درصد، صحبت میکنیم. از سال گذشته تا امروز سرمایهگذاری اندکی که در این حوزه انجام شده، ناشی از همین مشکلات است. اتفاقاتی که میافتد و دیدگاههایی که در مورد کسبوکارهای اینترنتی وجود دارد، کار را برای ما سخت کرده و بازار سرمایه را ترسانده است. ما بخشی از دولت یعنی صندوق نوآوری و شکوفایی هستیم که بخش تامین مالی شرکتهای دانشبنیان را قرار بوده انجام دهد. گاهی خلط مبحثی ایجاد میشود و آن اینکه شرکتهای صنعتی و تولیدی بزرگی که ممکن است به خاطر یک محصول یا بخشی از تولیدشان یا خدماتشان دانشبنیان میشوند، اگر در چرخه اقتصاد کشور و سیستم بانکی تسهیلات دریافت کنند، این تسهیلات را به حساب کل آن اکوسیستم میگذارند. سال گذشته نزدیک به ۹۰۰هزار میلیارد تومان سیستم بانکی ادعا کرده که وام داده است که معمولا ۶۰ تا ۷۰درصد این مقدار پول جدید برای سرمایهگذاری نیست. اما صندوق نوآوری و شکوفایی ۲ هزار میلیارد تومان به شرکتهای دانشبنیان منابع مالی تزریق کرده است. الان هم برنامههایی داریم که شروع به کار کردهاند که پول دولت بهعنوان مشوق برای جذب سرمایه بخش خصوصی به سمت استارتاپها عمل کند. پولی که شما دادهاید، دو مدل داشته و یکی از این دو مدل تزریق پول به صندوقهای بورسی ویسی بوده است. مدل دیگر شما صندوقهای پژوهش فناوری است که در واقع عمدتا به صورت تسهیلات به آنها پول تزریق کردهاید که بعضا عمده این پول را در بانک گذاشتهاند و سودش را میگیرند. با این مدل سرمایهگذاران بخش خصوصی به حضور برای سرمایهگذاری تشویق میشوند، اما ما میبینیم که عمده سرمایهای که به صندوق نوآوری و شکوفایی تزریق شده است، سرمایه نیمهخصوصی، خصولتی و دولتی است. البته روش همسرمایهگذاری را با همه لختی و کندیای که در بخش دولتی وجود دارد و زمانبر است، در زمان کوتاهی مصوباتش را از دولت گرفتهایم و این کار را آغاز کردهایم. تا الان ۵۰۰میلیارد تومان به این بخش اختصاص دادهایم که ۸۵ میلیارد تومانش تاکنون جذب شده است. حالا این روش سرمایهگذاری ما شروع شده اما توان صندوقهای پژوهش و فناوری ما یک اندازه مشخصی دارد و نهایتا در کوتاهمدت یعنی تا پایان سال جاری بتوانند ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیارد تومان جذب کنند. ۷ تا ۸ویسی بورسی شروع به کار کردهاند اما پولی که آوردهاند، ناچیز بوده و زیر ۸۰ میلیارد تومان است که اندازه کوچکی محسوب میشود. (این اتفاق تا پایان پنل رخ نداد) اشاره کردم که ۸۰میلیارد تومانی که صندوقهای بورسی آورده بودند، سایز کوچکی بود و برای اینکه به اصطلاح تکانی بخورند، یکی دیگر از پیشنهادهایی که داشتیم و الان به آن ورود کردهایم، کمک در تاسیس چنین صندوقهایی در بورس است. یعنی در مورد تامین مالی استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان از طرف دولت و سیاستهایی که تاکنون در این زمینه اجرایی شده است. اگر خیلی ساده بخواهم توضیح بدهم، باید بگویم که وقتی ما کارمان را شروع کردیم، میگفتند نهادههای لازم برای فعالیت اقتصادی سه چیز است؛ زمین، نیروی کار و سرمایه. این مسئله الان تغییر پیدا کرده و بستر لازم برای شروع کار و کارآفرینی، به جای زمین، زمان شده است. هرچند هیچگاه این کار را هم نمیکنند و در این زمینه مشکلات جدی وجود دارد، اما فرض کنید که آقای وحدت و گروهش، بانکها و صندوق نوآوری و… همه سرمایه مورد نیاز را هم تامین کنند، وقتی که بستر لازم را فراهم نمیکنیم، چنین پولی اهمیتی ندارد. الان من که اینجا نشستهام و ۴۰ سال در نظام جمهوری اسلامی کار کردهام و هدفم هم انجام کار موثر بوده است، نمیدانم که ما در حال حرکت به سمت اینترنت ملی هستیم یا خیر و نمیدانم که فردا و آینده چه اتفاقی قرار است در این زمینه بیفتد. نکته دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم، این است که کاهش سرمایهگذاری فقط مربوط به حوزه استارتاپی و فعالیتهای نوآور نیست، بلکه الان کاهش سرمایهگذاری حتی از شرایط زمان جنگ هم کمتر شده و این مسئله در همه صنایع رخ داده است. اینکه تا کجا ما میتوانیم جلو برویم، بستگی به دیدگاه دولت و حاکمیت دارد که ببیند آیا استحکام و استقرار و ادامه نظام و حاکمیت به این است که بخش خصوصی قوی داشته باشیم و فعالیت اقتصادی پررونقی داشته باشیم یا نه. محسن جلالپور: هرچند در این سالها بنگاههای اقتصادی شخصی خودمان وضعیت خوبی داشته و پیشرفته است، اما در حکمرانی تاثیرگذار نبودیم و در تغییر فضای کشور نقشی نداشتیم و نتوانستیم این رسالت را انجام بدهیم. اگر امروز ما اینجا هستیم هرچند به لحاظ سنتی، سنخیتی با شما نداریم، اما میخواهیم جبران مافات کرده و به شما کمک کنیم که در این مسیر پیش بروید و تغییرات مورد نظر را ایجاد کنید. اگر امروز ما اینجا هستیم هرچند به لحاظ سنتی، سنخیتی با شما نداریم، اما میخواهیم جبران مافات کرده و به شما کمک کنیم که در این مسیر پیش بروید و تغییرات مورد نظر را ایجاد کنید. البته همانطور که اشاره کردم، فعالیتها و تلاشهای ما در تغییر نگاه حاکمیت به فضای کار و سرمایهگذاری موثر نبود و نتوانست تغییری در این زمینه ایجاد کند. در پاسخ به سوال شما که میگویید چقدر این مجموعههای خصوصی میتوانند بزرگ شوند، باید بگویم که همه چیز به آن دیدگاه بستگی دارد. اگر نگاه و دیدگاه مثبتی داشته باشند، نهتنها در داخل کشور کسبوکارهای بزرگی خواهیم داشت، بلکه چون بخش زیادی از سرمایه ایرانیان خارج از ایران است، این امکان فراهم است که کسبوکارهای داخلی، در خارج از کشور هم گسترش پیدا کنند و بزرگ شوند. استارتاپها جای کار زیادی دارند، اما نمیدانیم که این فضای فعلی میپذیرد که این رشد به نفع حاکمیت و اقتدار حاکمیت است یا نه، چون اقتدار کشور به بزرگشدن کسبوکارهای بخش خصوصی است.
متن کامل خبر در سایت هفته نامه شنبه
نظرات