استراتژی های متضادی که باعث موفقیت اپل و گوگل شد
اگر چه دو کمپانی اپل و گوگل از موفقترین نمونههای کسب و کار هستند، اما با استراتژیهای کاملا متضادی به جایگاه فعلی رسیدهاند.
اکوسیستم - به نقل از دیجیاتو، این دو غول دنیای فناوری چطور با استراتژیهایی متفاوت و حتی متضاد توانستهاند به جایگاه فعلی دست پیدا کنند؟ و اصلا چرا باهم متفاوت هستند؟
با نگاهی به فهرست محصولات، خدمات و ابزارهای ارائه شده توسط اپل و گوگل، متوجه میشویم که بسیاری از آنها یکسان هستند. هر دو شرکت سخت افزارهایی مانند گوشی و لپ تاپ تولید میکنند و هر دو برای سخت افزارهای خود سیستم عامل نیز ارائه میدهند. همچنین دو کمپانی به شدت مشغول توسعه دستیار دیجیتالی خود هستند و گجتهایی مثل هدفون بلوتوث و غیره را نیز تولید میکنند.
این محصولات مشابه حتی در بازارهای مشابه برای مشتریهای یکسانی عرضه میشوند، پس چه تفاوتی بین استراتژیهای اپل و گوگل وجود دارد؟ برای رسیدن به پاسخ باید از زمانی شروع کنیم که این شرکت بزرگ در عرصه فناوری تازه متولد شده بودند. پر طرفدارترین موتور جستجوی جهان دقیقا ۲۰ سال پیش راهاندازی شد و در بیشتر عمر خود روی توسعه خدمات نرم افزاری تمرکز داشته است.
اما اپل از همان ابتدا کار خود را با طراحی سخت افزار آغاز کرد و با تولید کامپیوتر وارد بازار شد (اولین کامپیوترهای ساخت این شرکت Apple 1 نام داشتند و در تعداد بسیار محدودی تولید شدند، برای همین امروز ۱۳۰ هزار دلار قیمت دارند). طبعا طراحی و تولید سخت افزار با نرم افزار متفاوت است و نمیتوان هر دو را با روش مشابهی انجام داد.
استراتژی گوگل: بهترین انتخاب برای عصر اینترنت
روشی که گوگل انتخاب کرده برای عصر اینترنت بسیار مناسب به نظر میرسد. این شرکت ابتدا هر ایدهای که به نظر جالب میرسد را تبدیل به یک محصول یا خدمت نرم افزاری میکند و در اختیار کاربران قرار میدهد. به جای اینکه شما تلاش کنید حدس بزنید کاربران از کدام محصول استفاده میکنند، آنها میزان موفقیت و نیاز به هر محصول را مشخص میکنند.
حتی لازم نیست ایده به اندازه کافی به پختگی رسیده یا کامل باشد. فقط یک نسخه اولیه یا بتا را از ایده طراحی و عرضه کنید، سپس با کمک بازخوردهایی که از مخاطب میگیرید امکانات مورد نیاز کاربران را اضافه کنید و ایرادات موجود را برطرف نمایید. Google Lively، Google Wave و گوگل پلاس چند مورد از خدمات نرم افزاری ناموفق گوگل هستند که در جلب رضایت کاربران ناکام بودند و توسط این شرکت حذف شدند.
گوگل در Google Lively سعی کرد سایت پرطرفدار آن دوران به نام Second Life را شبیه سازی کند، اما با عدم استقبال کاربران، توسعه نسخه بتای Lively قبل از رسیدن به نسخه نهایی متوقف شد.
روش گوگل برای دنیای نرم افزارهای اینترنتی عالی است، جایی که به راحتی میتوانید محصولات را خلق کنید، بهبود دهید و محصولات ناموفق را بدون ضرری حذف کنید. در این دنیا سریع بودن مهمتر از این است که از همان ابتدا کامل و بی نقص باشید. خصوصا که در این دنیا کاربران معمولا برای استفاده از محصول شما پولی هم پرداخت نمیکنند، پس اگر یکی دو ایراد اولیه هم وجود داشته باشد به خاطر رایگان بودن سرویس شما آنها را تحمل خواهند کرد.
مارک زاکربرگ که استراتژی مشابهی را برای مدیریت فیسبوک پیاده سازی کرد، زمانی به کارمندان خود گفته بود: بهتر است با سرعت حرکت کنید، حتی اگر باعث شود به دلیل بی دقتی با چیزهایی که در مسیر وجود دارند برخورد کنید و خسارتهایی به بار آورید.
استراتژی اپل: تلاش سری برای عرضه محصولاتی بینقص
در طرف مقابل اپل را داریم که محصولات گران قیمتی تولید میکند و استراتژی کاملا معکوسی را نسبت به گوگل در پیش گرفته است. وقتی خریدار بابت محصول گران قیمت شما رقم قابل توجهی پرداخت میکند، انتظار بالایی نیز دارد که باید تامین شود. علاوه بر این، بر خلاف نرم افزار، در مورد سخت افزارها این امکان وجود ندارد که پس از عرضه محصول به بازار، ایرادات سخت افزاری آن را بر طرف نمایید. اپل حتی نمیتواند محصولات نیمه کاره و نمونه اولیه را مثل نرم افزارهای بتا به بازار عرضه کند و بازخورد کاربران خود را بسنجد. در نتیجه هیچکدام از استراتژیهایی که گوگل استفاده می کند برای طراحی و تولید سخت افزار کاربردی ندارند.
اپل هیچ عجلهای به خرج نمیدهد و با آرامش صبر میکند تا رقبا ایده های خود را پیاده سازی کنند و به آزمون و خطا مشغول شوند. کمی بعد که مشخص شد کدام ایدهها مورد استقبال کاربران قرار گرفتهاند، اپل به شکل کاملا سری و بی سر و صدا فعالیت خود را در آن زمینه آغاز میکند. چند نمونه اولیه از محصول مورد نظر تولید میشوند و برای آزمایش در اختیار کارکنان لابراتوار سری اپل قرار میگیرند. اپل به حدی سری عمل میکند که حتی بعد از گذشت یک دهه هنوز هم اسرار و ناگفتههای مخفیانه در مورد طراحی و تولید محصولات این کمپانی وجود دارند که به مرور فاش میشوند.
در این ویدیو برای اولین بار داخل یکی از آزمایشگاه های سری اپل را مشاهده می کنیم، جایی که کارکنان این شرکت مدت ۲ سال به شکل مخفیانه مشغول آزمایش و محک زدن ساعت هوشمند اپل واچ بودند تا این محصول برای عرضه به بازار آماده شود.
در نهایت از بین ایدههای مطرح شده و نمونههای اولیه که ساخته میشوند، تعداد بسیار معدودی هستند که با موفقیت از تمام مراحل لازم عبور میکنند و بعد از برطرف شدن تمام ایرادات برای عرضه در بازار آماده میشوند. اپل با همین روش وسواس گونه تا امروز محصولات بسیار محبوب و موفقی به بازار عرضه کرده است و کمتر محصولی را به خاطر میآوریم که توسط این شرکت تولید شده باشد، اما به دلیل عدم استقبال کاربران یا ایراد در کارایی در بازار به مشکل بخورد، بر خلاف رقیبی مثل سامسونگ که یکبار تجربه کرد اگر محصول فیزیکی را قبل از اینکه واقعا آماده شده باشد به بازار عرضه کند، چه اتفاقی رخ میدهد.
قرض گرفتن استراتژیهای رقبا
اما اپل و گوگل برای اینکه کسب و کار خود را گسترش دهند به یک یا دو حوزه محدود نماندهاند و گاهی به بازارهایی که تخصص رقیب است نیز وارد میشوند. مثلا اپل در سالهای اخیر تلاش زیادی میکند به حوزه نرم افزارهای اینترنتی وارد شود در این بخش مخاطبانی را جذب کند. اگر ارزش سه سرویس اپل موزیک، Apple TV و اپل استور را جمع بزنیم به اندازه یکی از ۱۰۰ شرکت بزرگ جهان میشود و این رقم به خوبی نشان می دهد چرا اپل به راهاندازی سرویسهای اینترنتی (که تخصص گوگل محسوب می شود) تمایل نشان میدهد.
گوگل هم در سالهای اخیر تلاش میکند به یک تولید کننده سخت افزار تبدیل شود و نقطه ضعف خود را در این زمینه جبران نماید. این شرکت ابتدا سعی کرد با خریدن تولید کنندههایی مثل موتورولا و نست به بازار تولید سخت افزار وارد شود یا گوشیهای سری نکسوس را در همکاری با تولید کنندگان دیگر طراحی نماید، اما این استراتژی موفق نبود و گوگل در نهایت برنامه ای به نام Made by Google راه انداخت تا روند تولید محصولات را از نقطه صفر به دست خودش انجام دهد.
بسیاری اوقات اپل و گوگل تلاش کردهاند از همان استراتژیهای همیشگی خود در بازارهای جدید نیز استفاده کنند. مثلا اپل وقتی دید سرویسهای استریم آنلاین موسیقی طرفدار دارند، بعد از سنجیدن همه جوانب، پس از مدتها توسعه بالاخره اپل موزیک را معرفی کرد، بدون اینکه برای اولین بودن عجله داشته باشد. یا گوگل برای آزمون و خطا در حوزه سخت افزار دوربینی به نام Clips عرضه کرد. به نظر میرسد این محصول برای محک زدن بازخورد بازار طراحی شده و مشخص نیست گوگل تا چه زمانی به تولید محصولی با این شکل ادامه میدهد.
اما در نهایت هر دو تولید کننده مجبور هستند در بازارهای جدید استراتژیهای قبلی را کنار گذشته و در صورت نیاز از روش مشابه رقیب استفاده کنند. مثلا گوگل که قبلا گوشی های سری نکسوس را با قیمتهای پایین عرضه می کرد حالا مثل اپل به تولید کننده گوشی و محصولات پرچمدار گران قیمت تبدیل شده است، یا اپل مدتی است نسخههای بتای نیمه آماده از نرم افزارهای خود را برای امتحان کردن کاربران عرضه می کند.
یک مثال، ARKit در برابر ARCore
اما ورود این دو شرکت به حوزه واقعیت افزوده در گوشیهای موبایل یکی از بهترین نمونههای اخیر است که نشان میدهد اپل و گوگل چگونه به روش خودشان عمل میکنند و در صورت نیاز به استراتژی مشابه رقیب روی میآورند.
وقتی گوگل توسعه پلتفرم تانگو را اعلام کرد، یکی از اولین شرکتهایی بود که برای ورود واقعیت افزوده به گوشیهای موبایل تلاش میکرد. بعد از چند سال تلاش بالاخره دو گوشی ایسوس و لنوو به بازار عرضه شدند که به حسگرهای ویژه برای سنجش محیط مجهز بودند و میتوانستند از فناوری واقعیت افزوده استفاده کنند. گوگل میخواست هرچه سریعتر این فناوری را عرضه کند و سپس به رفع ایرادات و بهبود عملکرد آن مشغول شود.
در عوض اپل به شکل کاملا مخفیانه زمان زیادی روی واقعیت افزوده صرف کرد و در نهایت از فناوریARKit پرده برداشت که بر خلاف روش گوگل، به هیچ سخت افزار یا حسگر خاصی احتیاج نداشت. در نتیجه گوگل هم بی سر و صدا پروژه تانگو را کنار گذاشت و از پلتفرم ARCore پرده برداشت که مثل پلتفرم اپل به سخت افزار خاصی نیاز نداشت و روی هر گوشی معمولی مجهز به اندروید قابل اجرا بود.
همانطور که می بینیم هیچ خوب و بدی در این میان وجود ندارد و هر دو شرکت به روش خود موفق شدند میلیونها مشتری به دست آورند. در این بین نکته مهم این است که هیچکدام از این شرکتها روی استراتژیهای خود تعصبی ندارند و اگر لازم شود حاضر هستند از روشهای رقیب هم برای رسیدن به موفقیت استفاده کنند.
نظرات