10 هزار آزمون و خطا یا 10 هزار ساعت
در دنیای امروز که تغییرات در آن لحظه ای رخ می دهند، بکار گیری حداکثری تجربه و آزمون ، تعداد تجارب و توجه به امکانات بسیار مهم تر و پر اهمیت تر از میزان زمان کارکردن و تمرین است.
به گزارش اکوسیستم، بسیاری از مردم جهان تصور می کنند که ادیسون اولین فردی بود که لامپ چراغ را اختراع کرد. اما تصور این افراد کاملا اشتباه است. در واقع ادیسون 24 امین نفری بود که به فکر اختراع لامپ افتاد. یعنی قبل از اینکه ادیسون 36 ساله در سال 1878 به فکر اختراع لامپ بیفتد، 23 نفر لامپ هایی اختراع کرده بودد که به لامپ های کمانی معروف بودند. برخی از این لامپ ها حتی به تولید انبوه نیز رسیده بودند و برای روشن کردن خیابان ها و ساختمان ها از آن ها استفاده می شد.
اما اینکه چرا ادیسون به عنوان مخترع لامپ شناخته می شود داستان جالبی دارد. ادیسون و همکارانش، یک سال تمام شب و روز بیش از هزار آزمایش انجام دادند و در نهایت در روز 21 اکتبر سال 1879 توانستند که لامپ حبابی را برای مصرف خانگی طراحی و تولید کنند.
نکته مهم دیگر در خصوص فعالیت های ادیسون این است که ادیسون در 5 زمینه به عنوان پیشتاز و مبتکر شناخته می شود. از جمله اختراع لامپ، تصاویر متحرک، ارتباط از راه دور، باتری و ضبط صدا مواردی هستند که ادیسون در آن ها پیشتاز و اولین نفر شناخته شده است. امروزه الون ماسک، جف بزوس و مارک زوکر برگ به عنوان ادیسون های عصر امروزی شناخته می شوند.
کلید موفقیت ادیسون چیزی نبود جز استفاده از آزمون و آزمایش. برای ادیسون، ساختن یک شرکت معادل بود با ساختن یک کارخانه ابداعات و اختراعات.
تکنیک قدرتمند موفقیت امروزی که بسیاری از افراد مشهور از آن استفاده می کنند، استفاده از قابلیت آزمون و تجربه است. جف بزروس در تمامی مصاحبه های خود به این نکته اشاره کرده است که موفقیت او و همکارانش تابعی است از میزان تجارب و آزمون هایی که در هر سال، هر ماه، هر هفته و هر روز انجام می دهند و از آن تجربه کسب می کنند. مارک زوکربرگ نیز در آخرین مصاحبه خود به این نکته اشاره کرده است که یکی از مواردی که او در تیم فیسبوک به آن افتخار می کند و آن را به عنوان چارچوب موفقیت خود و همکارانش می شناسد، میزان زمانی است که وی برای کسب تجربه و آزمون دانسته های خود صرف کرده است.
نکته جالب در سخنان زوکر برگ و بزوس این است که آن ها تکنیک و استراتژی 10 هزار آزمون و تجربه را به عنوان یکی از تکنیک های رسیدن به موفقیت نمی دانند بلکه آن ها این تکنینک را به عنوان تنها تکنیک رسیدن به موفقیت می دانند.
بر اساس آنچه افراد موفق در سخنرانی های خود به آن اشاره کرده اند این است که قانون 10 هزار آزمون و تجربه بسیار قوی تر از قانون 10 هزار ساعت است. قانون 10 هزار ساعت توسط ملکون گلدول بیان شده است. ایده پشت این قانون این است که افراد برای اینکه به موفقیت در کاری برسند کافی 10 هزار ساعت تمرین آگاهانه داشته باشند. اما بر اساس تحقیقات انجام شده، این فرمول به تنهایی برای رسیدن به موفقیت به خصوص در انجام کارهای تخصصی کافی نیست. در سال 2014، 88 مطالعه در خصوص موفقیت و رسیدن به آن مورد بررسی قرار گرفت. محققان با مطالعه این 88 تحقیق به این نتیجه رسیدند که استفاده از قانون 10 هزار ساعت تمرین آگاهانه در زمینه های مختلف نتیجه ضعیفی به دنبال داشته است. به عنوان مثال در زمینه موسیقی تنها 21 درصد، در زمینه ورزش 18 درصد و در زمینه آموزش 4 درصد منجر به موفقیت شده است. از طرفی استفاده از این قانون در زمینه های تخصیی تنها منجر به 1 درصد موفقیت شده است.
با توجه به این نتایج می توان به این نتیجه رسید که استفاده از این قانون تنها در زمینه هایی که تغییرات در آن بسیار کند و زمان بر ایجاد می شوند کارگشا است و نمی تواند در زمینه هایی که تغییرات در آن به سرعت ایجاد می شود روش مناسبی برای رسیدن به موفقیت باشد.
درسی که از داستان ادیسون و همکارانش می توان به آن دست یافت این است که ما باید تعداد آزمون و خطا ها را افزایش دهیم. یعنی به جای اینکه از قانون 10 هزار ساعت تمرین آگاهانه که در آن به تعداد ساعات تمرین و آزمون توجه می شود، استفاده کنیم باید از قانون 10 هزار آزمون و تجربه استفاده کنیم که در آن به تعداد آزمون ها وتجاربی که فرد گذرانده استف توجه می شود.
اما نکته ای که باید در استفاده از قانون 10 هزار آزمون و تجربه به آن توجه شود استفاده از روش های علمی و همچنین روش های اثبات درست یا غلط بودن فرضیه است. از طرفی یکی از مهم ترین مواردی که در بکارگیری قانون 10 هزار آزمون و تجربه باید به آن توجه کرد این است که هر روز باید لیستی از مواردی که باید مورد آزمون و آزمایش قرار گیرد تهیه شود تا آن ها در هر روز مورد بررسی قرار دهید.
این قانون بسیار جالب به این اصل توجه می کند که افرادی که از این قانون برای رسیدن به موفقیت استفاده میکنند می بایست هر روز به موقعیت ها و امکاناتی که دارند و در اختیار آن ها قرار دارد توجه کنند و سعی کنند تا روش های بهره گیری بهینه از این امکانات را شناسایی کنند تا بتوانند به بهترین نتایج برسند.
نظرات